صفحه ۳۸۷

متوجه کسی نماید ولکن از حقوق و امکانات مورد لزوم آن تکلیف غفلت نماید.

ممکن است سؤال شود: ملاک در تشخیص مصادیق طاغوت، فساد و منکر چه کسی است، افراد یا حاکمیت ؟ در این زمینه باید توجه داشت وجوب امر به معروف و نهی از منکر در حوزه اجتماع و حاکمیت، اختصاص به حکومت های جائر و فاسد ندارد؛ بلکه در حکومت صالح نیز اگر عده ای نسبت به عملکرد حاکمان یا اصل حکومت انتقاد داشته باشند، باید بتوانند آزادانه آن ها را مطرح کنند، و حاکمیت باید حقوق آنان را رعایت نماید. در این رابطه نحوه برخورد حضرت امیر(ع) با مخالفان خویش به ویژه گروه منحرف خوارج حائز اهمیت است؛ با این که آن حضرت معصوم و عاری از اشتباه بودند، و خوارج لجوج و بی منطق بودند و به خیال خود بر اساس وظیفه شرعی عمل می‎کردند؛ ولی حضرت اجازه انتقاد و فعالیت سیاسی و تشکیلاتی را به آنان می‎داد و هیچ یک از حقوق آنان را از ایشان نستاند، و تا زمانی که دست به سلاح نبردند و حقوق دیگران را تضییع نکردند با آنان به مقاتله نپرداخت.

لازم به ذکر است که حد آزادی بیان و آزادی فعالیت سیاسی در عرصه های ذکر شده همان عدم تضییع حقوق دیگران می‎باشد؛ یعنی نباید استیفاء دو حق ذکر شده موجب تضییع حقوق دیگران شود.

سوم: حق اطلاع از تصمیم گیری های حاکمیت - اعم از سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... - و اسرار آن ها، جز اسرار جنگ در همان زمان؛ در حد امکان سیاست اسلامی باید صریح و شفاف باشد. سیاست های شیطانی است که نوعا در خفا انجام می‎گیرد. در "نهج البلاغه" در این زمینه آمده است: "... ألا و ان لکم عندی أن لااحتجز دونکم سرا الا فی حرب، و لا أطوی دونکم امرا الا فی حکم"؛نهج البلاغه، نامه 50. "آگاه باشید که حق شما بر من است که چیزی را از شما پنهان نکنم مگر در امر جنگ و نیز بدون شما تصمیمی نگیرم مگر در حکم الهی". جمله "لا أطوی..." اشاره است به لزوم مشورت حاکم با مردم در تمام

ناوبری کتاب