3 - آیات مربوط به لزوم کفر به طاغوت، و نهی از اطاعت مسرفین، و مذمت اهل جهنم به خاطر اطاعت از بزرگان گمراه و گمراه کننده، بر لزوم سرپیچی از حاکمان فاسد و مبارزه با آنان دلالت دارد.دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیة، ج 1، ص 597.
4 - آیات و روایات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر؛ لحن این دسته از آیات و روایات نسبت به تمام منکرات موجود در جامعه عمومیت دارد. پس نمی توان گفت آن ها از منکرات و مفاسد دستگاه های حاکمه در هر زمان منصرف هستند؛ زیرا علاوه بر ظاهر عام آن ها، مفاسد دستگاه های حاکمه که مؤثر در صلاح و فساد جامعه و تک تک افراد میباشند به طریق اولی مشمول ادله نهی از منکر خواهند بود.
امر به معروف و نهی از منکر دارای مراتب و دامنه پهناوری است، که کوچک ترین مرتبه آن در حوزه حاکمیت ارشاد و نصیحت حاکمان میباشد؛ و به تدریج به درجات بالاتر و سخت تر میرسد. و در هر مرتبه ای به قدرت مناسب با همان مرتبه نیاز دارد، نظیر تشکیل حزب و جمعیت، یا تأسیس روزنامه و وسیله نشر نصایح و دیدگاه ها، و یا احیانا تحصیل قدرت های دیگر برحسب شرایط زمان و مکان.
بنابراین از ادله امر به معروف و نهی از منکر دو نکته به خوبی استفاده میشود:
الف - شمول آن ها نسبت به همه ارکان حاکمیت، اعم از خود حکام یا برنامه های سیاسی آنان یا ساختار سیاسی و یا حتی اصل نظام، در همه این موارد اگر عناوین طاغوت، فساد، منکر و امثال این ها بر آن ها صدق نماید مشمول ادله نهی از منکر خواهند بود. و طبعا لزوم تحصیل قدرت نیز - که از مقوله شرط واجب است نه شرط وجوب - در همه مراحل و برحسب تناسب و نیاز همان مرحله میباشد.
ب - شخص یا اشخاصی که درصدد انجام تکلیف امر به معروف و نهی از منکر میباشند - در هریک از مراحل آن - حقوقی را که شرط لازم برای امکان انجام همان تکلیف است، شرعا و عقلا دارا میباشند؛ زیرا قابل تصور نیست که شارع تکلیفی را