حقوق و تکالیف اجتماعی زن و مرد که منشاء آن تفاوت در خلقت و استعدادهای طبیعی آن ها میباشد. در این دسته از حقوق، مقتضای عدالت در تشریع تساوی در حقوق و تکالیف نیست؛ بلکه مقتضای آن، دادن و اعطای هر حقی به ذی حق میباشد. و تساوی در بعضی از این گونه موارد عین ظلم و برخلاف عدالت خواهد بود، مانند: تشریع حکم جهاد و عاقله و تأمین نفقه و مانند این ها بر زنان مانند مردان؛ یعنی اگر احکام جهاد، عاقله و نفقه و امثال این ها بر زنان نیز واجب شده بود، تحمیلی بود بر آنان، که ضعف بدنی و ظرافت جسم و روح آنان نادیده گرفته میشد.
اما باید توجه شود که عرصه ارزش معنوی ربطی به عرصه حقوق ندارد. در این عرصه ملاک ارزش هر فردی در اسلام، تلاش او در علم و عمل و تحصیل اخلاق حسنه است که از آن ها به "تقوا" و "قرب به خداوند" تعبیر میشود. در قرآن مجید میخوانیم: (یا أیها الناس انا خلقناکم من ذکر و أنثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان أکرمکم عند الله اتقاکم) ؛سوره حجرات (49)، آیه 13. "ای مردم ! ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و در قالب و شکل ملت ها و قبیله ها قرارتان دادیم تا از یکدیگر متمایز و شناخته شوید [نه این که این تمایزها ارزشی داشته باشند بلکه ] همانا ارزشمندترین شما پیش خداوند با تقواترین شما میباشد".
باید توجه داشت که در عرصه حقوق - اعم از طبیعی و اجتماعی - ارزش معنوی فرد برای او حق بیشتری در طبیعت یا در جامعه و در برابر قوانین آن ایجاد نمی کند، و از این جهت نوعی تساوی در افراد وجود دارد. در نامه حضرت امیر(ع) به مالک اشتر آمده است: "فانهم صنفان: اما أخ لک فی الدین، أو نظیر لک فی الخلق"؛نهج البلاغه، نامه 53. "[ای مالک !] پس به درستی که مردم دو دسته اند: یا با تو هم کیش هستند و یا هم نوع تو میباشند". مقصود حضرت این است که اختلاف مردم در مذهب و در ارزش های معنوی نباید موجب تبعیض در حقوق طبیعی و اجتماعی آنان شود.