بنابراین درست است که تمام چیزها مخلوق خداوند است، حتی نیروها و قوایی که در نفس انسان آفریده شده و او را چه بسا به کفر و گناه و ظلم و طغیان سوق میدهد، ولی در عین حال هیچ کدام از این ها اراده و اختیار انسان را از کار نمی اندازد و او را بدون اراده و اختیار نمی کند، و اراده و اختیار انسان که جزء اخیر علت تامه برای تحقق فعل است جزء اسباب صدور فعل است و قضا و قدر الهی هم با توجه به آن تعیین گردیده است. پس این انسان است که با اختیار و انتخاب خود راه حق یا باطل را انتخاب میکند، و اصولا اگر انسان در این نظام هستی قدرت فهم و تعقل و انتخاب خوب و بد و حق و باطل را نداشت، خلقت او عبث و بدون هدف بود، و ارسال رسل و انزال کتب آسمانی نیز کاری لغو و بیهوده بود. بدی ها و شرور هم مخلوق بالذات حق تعالی نیستند بلکه لازمه قصور و نقصان مخلوقات و مخلوق بالعرض اوست. و عذاب موجود مختاری که مرتکب گناه گردیده است چیزی جدای از عمل بد او نیست تا مورد سؤال و چون و چرا گردد. بلکه عذاب لازمه ذاتی عمل سوء بلکه عین آن است که در سرای آخرت به صورتی متناسب چون مار و عقرب و آتش بروز و ظهور مینماید. در این رابطه میتوانید به فصل چهارم کتاب این جانب "از آغاز تا انجام در گفتگوی دو دانشجو" مراجعه نمایید.
تشکیک در مفاد کلمه توحید
(سؤال) کلمه طیبه "لا اله الا الله" طبعا باید افاده توحید کامل را بنماید اما "لا"ی نفی جنس خبر میخواهد. اگر خبر آن "موجود" باشد بر نفی امکان غیر خدا دلالت نمی کند. اگر "ممکن" باشد اثبات توحید فعلی نمی کند، اگر خبر خاص به تقدیر گرفته شود مانند "حق" یا "مستحق للعبودیة"، قرینه در حذف وجود ندارد. پس خبر "لا" چه چیز است ؟
جواب: از ویژگی های "اله" شایسته عبادت و واجب الوجود بودن است. لذا امکان آن مساوی با وجود آن است و نفی وجود آن مساوی با نفی امکان آن است.
بنابراین چه خبر محذوف، "موجود" باشد همان طور که ظاهر چنین عباراتی