عمد ممکن است مقتول شخص واحد باشد؛ و از نظر اسلام اولیای مقتول حق دارند قاتل را عفو نموده و یا از او دیه دریافت کرده و یا او را قصاص نمایند و این حق خصوصی به هیچ عنوان از آن ها قابل سلب نیست. علاوه بر آن، حاکم صالح میتواند قاتل را به لحاظ مصالح عامه، جز به قصاص یا پرداخت دیه، تعزیر و مجازات نماید.
3 - توهم شکنجه و جنایت بودن اجرای حدود و احکام مذکور، ناشی از عدم تدبر و دقت در موضوع و شرایط موضوع آن میباشد. ولی به هر صورت اگر اجرای حدود موجب لطمه و وهن برای اساس اسلام و تشویه چهره آن گردد، به مقدار ضرورت و با صلاحدید مجتهد جامع الشرایط، تعطیل یا تبدیل آن به طور موقت ظاهرا بلامانع است.
4 - چنان که در فلسفه احکام مذکور و احکام مشابه آن گفته شده است، این تفاوت ها که از سوی خداوند شارع علیم و حکیم میباشد تابع مصالح و مفاسد بوده و از این رو تبعیض و جنایت محسوب نمی شود. و براساس قاعده و اصل اولی: "حلال محمد(ص) حلال الی یوم القیامة و حرامه حرام الی یوم القیامة" احکام مذکور روی موضوعات خود تجدیدناپذیر است. بلی آنچه ممکن است صحیح باشد تبدل موضوع و تغیر آن میباشد که قهرا به تبع آن، حکم آن نیز تغییر پیدا میکند. و تبدل موضوع در مواردی است که فقیه زمان شناس به کمک کارشناسان مربوطه مطمئن شود که آنچه در تشریع حکم، علت بوده است، قطعا تغییر یافته است.
5 - از پاسخ سؤال اول روشن میشود.
هتک حرمت انسان و مجازات آن
(سؤال) استحضار دارید، یکی از حقوق مسلم و بسیار مهم انسان ها که اسلام بر آن اهتمام ورزیده، حق حفظ حرمت و آبروی انسان است. متأسفانه مردم نسبت به این حق کمترین توجه را دارند. شاید یکی از علل آن، نبود قوانین و مجازات های بازدارنده است. این حق که مصداقی از حقوق معنوی است، در بسیاری از کشورهای اسلامی و غیر اسلامی به رسمیت شناخته