صفحه ۲۵۷

"تاریخ الطبری" جلد 3، صفحه 343 و "فتوح البلدان" صفحه 242 به بعد و "الکامل فی التاریخ" نوشته ابن اثیر جلد 2، صفحه 382 آمده است. و بخش اعظمی از بین النهرین نه از راه جنگ بلکه از طریق مصالحه گشوده شد.

و بنابر نقل تواریخ و آنچه از "نهج البلاغه" استفاده می‎شود در یکی از این دو جنگ که مسلمانان خود را برای دفاع بسیج کرده بودند عمر با مشورت عثمان خود را برای رفتن به جبهه آماده می‎کند و سپس برای تصمیم نهایی با حضرت امیر(ع) مشورت کرده است و حضرت رفتن او را به جبهه مصلحت ندانسته و او را از آن نهی می‎کنند. در این رابطه در "نهج البلاغه" در پاسخ حضرت به مشورت عمر آمده است: "... و اما آنچه گفتی، که قوم (یعنی لشکر ایران) آماده حمله و قتال با مسلمانان شده است، خداوند بیش از تو از آن کراهت دارد و او قادر است بر تغییر آنچه کراهت دارد. و اما آنچه از تعداد آنان یادآور شدی، پس (بدان که) ما در گذشته با تکیه بر تعداد نیروهای خود جنگ نمی کردیم، بلکه با تکیه بر نصر و یاری خداوند با دشمن می‎جنگیدیم".نهج البلاغه، خطبه 146. تعبیراتی که حضرت به نقل از کلام عمر در مورد حمله ایرانیان و کثرت تعداد آنان به کار برده اند با جنگ نهاوند که به آن فتح الفتوح گفته اند بیشتر منطبق است؛ زیرا بنابر نقل تواریخ در این جنگ، ایرانیان تمام قوا و نیروهای رزمنده مستقیم و غیر مستقیم خود را برای تهاجم آماده کرده بودند. در همین رابطه، عمر پس از استمداد عماریاسر از او برای اعزام نیرو، ضمن خطابه ای به مردم گفت: این نامه عماربن یاسر است که یادآور شده: مردم قومس، طبرستان، دنباوند، جرجان، ری، اصفهان، قم، همدان، ماهین، و ماسبذان شتاب زده پیش پادشاه خود رفته اند تا به سمت برادران شما در کوفه و بصره برای جنگ بیایند و آنان را از زمین های خود خارج و با شما در بلادتان بجنگند. پس نظر خود را به من ارائه دهید.الاخبار الطوال، ص 103. در چنین شرایطی حضرت امیر(ع) برای حفظ کیان اسلام و مسلمانان نظر خیرخواهی خود را به خلیفه ارائه دادند و حتی بنابر

ناوبری کتاب