"تاریخ الطبری" جلد 3، صفحه 343 و "فتوح البلدان" صفحه 242 به بعد و "الکامل فی التاریخ" نوشته ابن اثیر جلد 2، صفحه 382 آمده است. و بخش اعظمی از بین النهرین نه از راه جنگ بلکه از طریق مصالحه گشوده شد.
و بنابر نقل تواریخ و آنچه از "نهج البلاغه" استفاده میشود در یکی از این دو جنگ که مسلمانان خود را برای دفاع بسیج کرده بودند عمر با مشورت عثمان خود را برای رفتن به جبهه آماده میکند و سپس برای تصمیم نهایی با حضرت امیر(ع) مشورت کرده است و حضرت رفتن او را به جبهه مصلحت ندانسته و او را از آن نهی میکنند. در این رابطه در "نهج البلاغه" در پاسخ حضرت به مشورت عمر آمده است: "... و اما آنچه گفتی، که قوم (یعنی لشکر ایران) آماده حمله و قتال با مسلمانان شده است، خداوند بیش از تو از آن کراهت دارد و او قادر است بر تغییر آنچه کراهت دارد. و اما آنچه از تعداد آنان یادآور شدی، پس (بدان که) ما در گذشته با تکیه بر تعداد نیروهای خود جنگ نمی کردیم، بلکه با تکیه بر نصر و یاری خداوند با دشمن میجنگیدیم".نهج البلاغه، خطبه 146. تعبیراتی که حضرت به نقل از کلام عمر در مورد حمله ایرانیان و کثرت تعداد آنان به کار برده اند با جنگ نهاوند که به آن فتح الفتوح گفته اند بیشتر منطبق است؛ زیرا بنابر نقل تواریخ در این جنگ، ایرانیان تمام قوا و نیروهای رزمنده مستقیم و غیر مستقیم خود را برای تهاجم آماده کرده بودند. در همین رابطه، عمر پس از استمداد عماریاسر از او برای اعزام نیرو، ضمن خطابه ای به مردم گفت: این نامه عماربن یاسر است که یادآور شده: مردم قومس، طبرستان، دنباوند، جرجان، ری، اصفهان، قم، همدان، ماهین، و ماسبذان شتاب زده پیش پادشاه خود رفته اند تا به سمت برادران شما در کوفه و بصره برای جنگ بیایند و آنان را از زمین های خود خارج و با شما در بلادتان بجنگند. پس نظر خود را به من ارائه دهید.الاخبار الطوال، ص 103. در چنین شرایطی حضرت امیر(ع) برای حفظ کیان اسلام و مسلمانان نظر خیرخواهی خود را به خلیفه ارائه دادند و حتی بنابر