و بخش دوم مربوط به تعیین وظایف نسبت به اعمال باطنی و چگونگی تعدیل غرائز و قوای درونی انسان و نحوه ارتباط او با دیگران است؛ و این بخش در قلمرو علم اخلاق قرار گرفته است.
بخش سوم مربوط به حوزه اعمال و بایدها و نبایدهای اعمال اختیاری انسان و تعیین وظیفه عملی اوست، و متصدی این بخش علم فقه میباشد.
به هر صورت اخلاقیات یکی از بخش های مهم و عمده ادیان به ویژه دین اسلام است و در مقام تصویر چهره دین نمی توان بین آن ها و اصل دین تفکیک نمود و یا آن ها را مقدم بر دین یا مؤخر از آن پنداشت، چنان که در مقام عمل نیز نمی توان ادعای دین داری نموده ولی امور اخلاقی را رعایت نکرد.
پیامبر اسلام (ص) در حدیث شریفی هدف از رسالت خود از سوی خداوند را تتمیم و تکمیل مکارم اخلاقی بیان نموده اند: "بعثت لاتمم مکارم الاخلاق"؛مستدرک الوسائل، ج 11، ص 187، ح 1؛ بحار الانوار، ج 16، ص 210 و ج 67، ص 372. "مبعوث شدم تا اخلاق حمیده را در مردم کامل کنم".
و نیز فرموده اند: کامل ترین مؤمنان از نظر ایمان نیکوترین آن ها از نظر اخلاق است: "ان أکمل المؤمنین ایمانا أحسنهم خلقا".الکافی، ج 2، ص 99، ح 1؛ تحف العقول، ص 47؛ وسائل الشیعة، ج 12، ص 148 و 156، باب 104، ح 1 و 34 و 35.
و اساسا خلق و خوی اسلامی با دیگر اخلاق ها که بعضی از آن ها پایه غیر دینی دارند تفاوت زیادی دارد. و در این رابطه میتوان به طور اجمال گفت: بهترین آموزه های اخلاقی آن دسته از تعالیم است که با در نظر گرفتن همه مصالح و مفاسد انسان ها و با توجه به تمام ابعاد و ساختار وجودی آن ها پی ریزی و طراحی شده و در مقام عمل نیز پایدارترین ضمانت اجرایی را داشته باشد. بدیهی است چنین طراحی جز با علم کامل به هدف از خلقت انسان و به تارو پود وجودی او و شناخت صحیح از ارتباط هدف و عمل و مسیر هدف و کمال حقیقی انسان ممکن نمی باشد؛ و روشن