البته باید توجه داشت که حد وسط در مورد هر شخص برحسب خصوصیات و شرایط او متفاوت است و مقدار معتدل هر چیزی نسبت به هر فرد تفاوت مییابد. از این رو میتوان گفت مفاهیم ارزشی نظیر عدالت - که براساس نیازهای انسان جهت نیل به سعادت و کمال وضع شده - مفاهیمی نسبی تلقی میشوند؛ یعنی ممکن است یک حالت برای فردی عدالت باشد و برای دیگری نباشد.
اما عدالت در اخلاق بنابر آنچه بین اهل فن معروف است ملکه ای است در نفس انسان که شاخصه آن مراعات حد وسط بین افراط و تفریط در قوای ثلاثه: "عاقله"، "شهویه" و "غضبیه" میباشد. هرکدام از قوای مزبور ممکن است دارای سه حالت باشند: افراط، تفریط و تعادل. حد وسط در قوه عاقله "حکمت" است، و افراط آن "جربزه"، و تفریط آن "بلادت" است. حد وسط در قوه شهویه "عفت"، و افراط آن "شره"، و تفریط آن "خمود" میباشد. حد وسط در قوه غضبیه "شجاعت"، و افراط آن "تهور"، و تفریط آن "جبن و ترس" است. از اجتماع حد وسط در قوای سه گانه فوق "عدالت" محقق میشود. درحقیقت شاخصه عدالت در قوای مزبور به این است که انسان هر قوه ای را در محل مناسب خود قرار دهد که با نیاز و نیل به سعادت او متناسب باشد.
4 - عدالت در عرصه اجرای قانون؛ شاخصه عدالت در اجرای قانون، مساوات همه افراد و اقشار اعم از ضعیف و قوی در برابر قانون است. در این عرصه اگر قانون به طور مساوی اجرا نگردد جامعه آسیب میبیند؛ اگر مجری قانون بخواهد در این عرصه احقاق حق شود راهی جز تساوی همه افراد و اقشار در اجرای قانون - که باید مصداق "اعطاء کل ذی حق حقه" باشد - وجود ندارد.
5 - عدالت در عرصه مجازات؛ شاخصه عدالت جزایی در: "کیفر دادن جرایم و تناسب بین جرم و جزا" نهفته است.
نسبت جرایم با کیفرها نسبت علت و معلول میباشد؛ از این رو باید بین آن دو تناسب و سنخیت وجود داشته باشد. و بر این اساس (سنخیت بین علت و معلول) با