صفحه ۱۸۴

لکان ذلک خالصا لله سبحانه دون خلقه..."؛ "برای کسی حقی نیست جز آن که برای دیگری نیز علیه آن کس حقی می‎باشد، و بر علیه کسی حقی نمی باشد جز آن که بر له او نیز حقی خواهد بود؛ و تنها کسی که فقط بر له او حق ثابت است و کسی علیه او حقی ندارد همانا خداوند سبحان است"، ظاهرا به همین معنا اشاره دارد.

ولی عدل الهی در تشریع و قانون گذاری عبارت است از تطابق نظام تشریع با نظام تکوین. در نظام تکوین، هر موجودی در جای مناسب به حسب اقتضای سلسله علل خود قرار گرفته است که تغییر آن ممکن نیست؛ در این نظام هرگز تصادف و یا گزاف معنا ندارد. تشریع الهی نیز از روی گزاف و مخالف با نظام تکوین نمی باشد. تشریع الهی بدون توجه به حسن و قبح ذاتی اشیا و مصالح و مفاسد آن ها انجام نخواهد شد. عدل در تشریع به معنای مطابقت آن با مصالح و مفاسد ذکر شده می‎باشد. نادیده گرفتن این گونه مصالح و مفاسد در هر موردی - هرچند به حسب نوع - از طرف خداوند در مرحله تشریع، ظلم محسوب است.

این که عدلیه می‎گویند: نظام تشریع الهی مطابق با عدل است، به این معناست که عدل دارای حقیقتی ورای دستورات خداوند است و دستورات و احکام الهی براساس آن تشریع می‎شود. برخلاف اشاعره که چون حسن و قبح ذاتی را انکار می‎کنند، می‎گویند: عدل خداوند همان کار و فعل تکوینی و تشریعی خداوند می‎باشد.

و اما عدل بشری عرصه های مختلفی دارد:

1 - عرصه حقوق فردی و اجتماعی؛ در این عرصه "عدل" به معنای "اعطاء کل ذی حق حقه؛ هر صاحب حقی حقش ادا شود" و "وضع الشئ فی موضعه؛ هر چیزی به جای خود قرار داده شود" می‎باشد.

شاخصه عدالت در عرصه حقوق از نظر عدلیه براساس دو اصل می‎باشد: اول این که حسن و قبح ذاتی را قبول کنیم، یعنی معتقد به حقی ورای ارشادات شارع باشیم؛ و دوم این که بپذیریم عقل توانایی درک آن ها را دارد.

ناوبری کتاب