رعایت امور فوق تضمین کننده تحقق بخش عمده ای از اهداف عالی اسلام در بعد اقتصاد و تأمین مصالح عمومی مردم، ادامه حیات فردی و اجتماعی و رفع نیازهای آنان براساس عدالت و شئون و کرامت انسانی میباشد.
مدح و ذم به خاطر آباء و اجداد
(سؤال) طبق قرآن و تعلیمات اسلامی (ان اکرمکم عندالله اتقکم ) .سوره حجرات (49)، آیه 13. و این امری منطقی است؛ زیرا اموری که اختیاری نبوده نباید باعث امتیاز افراد شود (مثل رنگ پوست، نژاد، خانواده و...). اما در بعضی موارد مسائلی میبینیم که ظاهرا با این امر تضاد دارد. مثلا در زیارت های معصومین، آن ها را به عنوان "ابن رسول الله" و "ابن فاطمة الزهراء" و "ابن امیرالمؤمنین" - صلوات الله علیهم - مدح میکنیم. و یا مثلا آمده که حضرت زینب (س) در مجلس یزید، او را با عبارت "ابن طلقاء" تحقیر کردند. اما یزید که از خود اختیاری نداشت که فرزند "طلقاء" شود. پس چرا به این خاطر مورد ذم قرار گرفته ؟ و یا در دعای ندبه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را این گونه میستاییم: "یابن السادة المقربین، یابن النجباء الاکرمین..."؛ مگر خود حضرت (ع) "السید المقرب" و "النجیب الاکرم" نیستند؟ پس چرا به جای این که ایشان را به خاطر کمالات خودشان بستاییم، ایشان را به خاطر کمالات آباء و اجدادشان میستاییم ؟ مگر آن شعر فارسی که: "گیرم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل" مطابق با تعلیمات اسلام نیست ؟ پس چرا مواردی در زیارات و سیره ائمه و اهل بیت (ع) دیده میشود که ظاهرا با این مطلب که حساب پدران از فرزندان جداست جور در نمی آید؟ تنها جوابی که به نظر من میرسد این است که این عبارات جنبه توصیفی دارند و مدح و ذم و فضیلت و عدم فضیلتی را بیان نمی کنند. اما این جواب قانع کننده نیست؛ چون به نظر میرسد که وقتی حضرت زینب (س) میفرمایند: "یابن الطلقاء" ذم باشد؛ و وقتی میگوییم: "یابن السادة المقربین" مدح و فضیلتی را بیان میکنیم.
البته من قبول دارم یزید مستوجب بدترین لعن ها و مذمت ها است، اما به خاطر کارهای خودش