و به بیان دیگر، قوه عاقله، ذات انسان است، و به اصطلاح، صورت نوعیه او میباشد و اکتسابی نیست. آنچه اکتسابی و خواستنی است و باید به دنبال آن رفت، تکامل قوه عاقله است که به وسیله علوم و معارف و تقوای الهی و مجاهده با نفس حاصل میشود. تفصیل بحث در نامه نمی گنجد.
درجه اعتبار منابع دینی
(سؤال) چرا برای زمان ما پیامبر و امام جدیدی قرار داده نشده است ؟ آن طور که گفته شده است، برای شناسایی دین میتوان از قرآن، احادیث، اجماع و عقل استفاده کرد. بنده مطالبی در مورد این سه راه به ذهنم رسیده است:
به احادیث موجود نمی توان تمسک نمود، زیرا هر چقدر اشخاصی که به کتاب های آنان ارجاع داده میشود انسان های راست گفتار باشند، امام معصوم نیستند، و در کتاب هایشان به احادیثی برخورد میشود که اصلا سند ندارد، همان طور که در بعضی کتاب های... چنین است.
البته معتقد نیستم که همه این احادیث موجود جعلی است، ولی تشخیص جعلی یا درست بودن آن ها کار آسانی نیست.
اگر گفته شود: ما طبق علم رجال به این اجماع میرسیم که کدام حدیث صحیح و کدام جعلی است، باید گفت: پس این همه اختلاف در دین برای چیست ؟ و چرا در مسائل دینی شاهد این همه اختلاف و ضد و نقیض هستیم ؟...
راه دوم رسیدن به دین، استفاده از قرآن است. باز این سؤال مطرح است، که آیا قرآن، تحریف نشده است ؟ و یا این که به همه مسائل موجود در قرآن میتوان برای همیشه و همه زمان ها استناد کرد؟ و برای عدم تحریف، نمی توان به آیه شریفه که میگوید: ما قرآن را نازل کردیم و ما آن را حفظ میکنیم استناد نمود، زیرا ممکن است همین آیه، مورد تحریف و مجعول باشد.
و اگر مسائل قرآن برای همه زمان ها است، پس تکلیف آیاتی که مربوط به بردگان یا موضوعات دیگری که به کلی در این زمان قابل اجرا نیست، چه میشود؟
اما راجع به عقل، آیا با توجه به دو مورد قبل، به این نتیجه نمی رسیم که اصولا همه مسائل دین را