حوزه عقل نظری و عقل عملی
(سؤال) ارزش اکثریت و عقل عموم در نظر اسلام چگونه است ؟ بعضی میگویند: تصمیم عموم و روش اکثریت باعث سقوط انسان میگردد، و لذا در کتاب الهی نیز بر این نکته تأکید شده که اکثریت، روش خطا و آسان را دنبال میکنند. حال، منظور کتاب خدا از اکثریت چیست ؟ آیا خطا در فهم دین است یا خطا در حقوق اجتماعی، یا خطا در تأسیس قانون است ؟ آیا در حوزه عمومی است یا حوزه خصوصی ؟ یا این که منظور این است که عقل جمعی همواره به خطا میرود، و برای همین باید عقل یک فرد در جامعه، حاکم شود؟ به چه میزان میتوان به عقل اطمینان کرد؟ آیا بدون کتاب خدا، عقل خود میتواند به نتیجه برسد و قانون الهی را کشف کند، یا خود عقل بدون تقلید از دستورات، منحرف میگردد؟ اگر بگوییم اکثریت مردم دنیا خطا کار هستند و به جهنم میروند دیگر نمی شود به عقل عمومی جهانی اعتماد کرد؟
جواب: همان طور که در جای خود مطرح شده است، عقل به اعتباری به دو قسم: "نظری" و "عملی" تقسیم میشود. عقل نظری مدرک واقعیات عینی خارج از حوزه عمل میباشد؛ مثل ادراک مبدأ و معاد، نبوت و نظایر این ها. و عقل عملی مدرک اموری است که مربوط به حوزه عمل میباشد؛ مثل ادراک حسن عدل و صدق، و قبح ظلم و کذب، و نظایر این ها. و گاه گفته میشود: عقل نظری مدرک هست ها و نیست ها و عقل عملی مدرک بایدها و نبایدها است. عقل اکثریت در بخش نظری و اندیشه به لحاظ این که اکثرند نه مورد اعتماد خود عقل است، و نه شرع، به طوری که اگر مثلا اکثر مردم حکم به نفی مبدأ و معاد، یا به زوجیت عدد پنج نمودند، گفته شود: چون اکثر چنین حکمی کرده اند باید آن را پذیرفت. در حوزه عقل نظری اجماع و اتفاق آرا نیز اعتبار ندارد تا چه رسد به شهرت و اکثریت. ولی در حوزه عقل عملی، اکثریت گاه هم مورد قبول عقل است و هم مورد امضای شرع؛ و آن، مواردی است که حکم عقل عملی آن ها به باید و نباید کارهای مربوط به سرنوشت عمومی و نظام اجتماعی و اجرایی آنان باشد، مگر این که در موردی خاص شرع رسما حکم عقل را تخطئه کرده