صفحه ۱۴۵

استثقل الحق أن یقال له أو العدل أن یعرض علیه کان العمل بهما اثقل علیه، فلاتکفوا عن مقالة بحق أو مشورة بعدل، فانی لست فی نفسی بفوق أن أخطی و لا آمن ذلک من فعلی الا أن یکفی الله من نفسی ما هو أملک به منی، فانما أنا و أنتم عبید مملوکون لرب لا رب غیره یملک منا ما لانملک من أنفسنا"؛ "آن گونه که با زمامداران ستمگر سخن می‎گویید با من سخن نگویید، آن گونه که در نزد حکام تند و بد زبان خود را جمع و جور می‎کنید با من عمل نکنید، و با تصنع با من رفتار ننمایید، و گمان نکنید نسبت به حقی که به من پیشنهاد می‎شود کندی نمایم و یا این که طالب بزرگ ساختن خویش باشم، زیرا کسی که شنیدن حق و عرضه داشتن عدالت بر او برایش سنگین باشد عمل به آن ها برایش مشکل تر است. پس از گفتن سخن حق یا مشورت عدالت آمیز خودداری نکنید، زیرا (به عنوان یک انسان) خویش را مافوق آن که اشتباه کنم نمی دانم و از آن در کارهایم ایمن نیستم مگر این که خدایی که مالک من است مرا کفایت فرماید؛ زیرا من و شما بندگان و مملوک پروردگاری هستیم که غیر از او پروردگاری نیست، او چنان بر ما سلطه دارد که ما خود نداریم".

این سخن از امیرالمؤمنین (ع) است که ما ایشان را معصوم و کانون فضیلت می‎دانیم؛ پس حساب دیگران روشن است. هیچ گاه نباید از انتقاد نسبت به مقام مسئول جلوگیری نمود؛ زیرا پذیرفتن مسئولیت ملازم است با پاسخ گویی نسبت به انتقادهای دوستانه. جمهوریت به معنای حکومت مردمی است؛ مسئولین به انتخاب مردم تعیین می‎گردند و طبعا باید پاسخ گو باشند.

11 - عدم ارتباط حقوق اجتماعی افراد با درجات ایمان آن ها

مردم در ایمان و تعهد نسبت به موازین اسلامی یکسان نیستند، و ظرفیت فکری افراد نیز بسیار تفاوت دارد؛ چنان که اهل نظر نیز در برداشت از کتاب و سنت یکنواخت نیستند و کسی حق ندارد درک و برداشت خود را بر دیگران تحمیل نماید. البته بحث علمی خوب بلکه لازم است و چه بسا با بحث علمی آزاد و بی دغدغه

ناوبری کتاب