سنت میتوان گفت که برگشت همه جهادهای اسلامی به جهاد دفاعی است.
خداوند در سوره نساء میفرماید: (و ما لکم لاتقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان) ؛سوره نساء (4)، آیه 75. "شما را چه شده که در راه خدا و [آزاد سازی ] مردان و زنان و کودکان مستضعف جنگ نمی کنید".
برادران و خواهران میتوانند در این رابطه به مقاله "در باب تزاحم" این جانب در شماره 45 مجله کیان مراجعه فرمایند.
و بالاخره دفاع در برابر دشمن مهاجم را نمی توان خشونت نامید بلکه عین عدالت و دفاع از حقوق است. خشونت این است که حکومتی در برابر ملت خود - که از کجروی های حکومت انتقاد میکنند و حقوق خود را میطلبند - به جای اعطای حقوق و دلجویی و مدارا آنان را سرکوب نماید، و به جای پذیرش خطاها و اشتباهات و چاره جویی و تسلیم در برابر حق ملت و محبت نسبت به آنان که صاحبان اصلی حکومت میباشند، چون مهاجمین خارجی عمل نماید.
در صورتی که خدای متعال در سوره فتح راجع به پیروان حضرت محمد(ص) میفرماید: (و الذین معه اشدأ علی الکفار رحمأ بینهم) ؛سوره فتح (48)، آیه 29. "کسانی که با پیامبر میباشند در برابر کفار سخت و در بین خود مهربانند". و ظاهرا منظور از کفار، مشرکین و مهاجمین خارجی میباشند نه آنان که در پناه دولت اسلامند و یا دولت اسلامی با آنان روابط حسنه برقرار کرده است.
خشونت این است که فاتح جنگ پس از پیروزی بر دشمن در پی انتقام جویی برآید و همه آنان را قلع و قمع نماید، در صورتی که شکر نعمت پیروزی بر دشمن گذشت و محبت نسبت به باقی ماندگان آنان میباشد. رسول خدا(ص) پس از فتح مکه خطاب به قریش فرمودند:
"یا معشر قریش ! ما ترون انی فاعل بکم، قالوا خیرا، اخ کریم، و ابن اخ کریم قال: