مورد اول، حدیثی است که در "سفینة البحار" مرحوم حاج شیخ عباس قمی، صفحه 164 نقل شده که عینا آورده ام:
"فامنت به العجم فهذه فضیلة العجم مع ان ضریس بن عبدالملک قال سمعت ابا عبدالله (ع) یقول: نحن قریش و شیعتنا العرب و عدونا العجم.
بیان: ای العرب الممدوح من کان عجما و العجم المذموم من کان عدونا و ان کان عربا (یمن ط 47، سوء رأی الثانی فی الاعاجم).
المناقب: لما ورد بسبی الفرس الی المدینة اراد الثانی ان یبیع النساء و ان یجعل الرجال عبید العرب و عزم علی ان یحمل العلیل و الضعیف و الشیخ الکبیر فی الطواف...؛ ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است. ایرانی ها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنانشان را بفروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت".
و مورد دوم، حدیثی است که در کتاب "کنز الامم" نوشته متقی، از پیامبراکرم (ص) نقل شده:
"خداوند دو ملت خارجی را لعنت کند: یکی ایرانی ها و دیگری رومی ها".
جواب: در مورد حدیث منسوب به پیامبراکرم (ص) اولا: نام کتاب به اشتباه "کنز الامم" به جای "کنز العمال" نوشته شده است.
ثانیا: بر فرض صحیح بودن سند روایت، لعن به معنای دشنام و سب نیست، بلکه به معنای دور بودن از رحمت خداوند است، و مقصود آن حضرت زمانی بوده است که حکومت های روم و فارس در حال جنگ و دشمنی با اسلام و مسلمانان بوده اند، نه این که به طور کلی مردم روم و فارس تا ابد مورد لعن و دوری از رحمت خداوند میباشند. و شبیه آن در همان کتاب در مورد لعن بر اهل مکه، مدینه و شام از پیامبر(ص) نقل شده است.
بدیهی است که مقصود، لعن در زمان خاصی و برای افراد خاصی میباشد.
ثالثا: در همان کتاب روایاتی از پیامبراکرم (ص) نقل شده مبنی بر تمجید و ستودن