مقدمات و تخصص دارد و اگر کسی در آن ها تخصص ندارد طبعا به حکم عقل و عقلا به کارشناس و متخصص آن ها مراجعه مینماید؛ مانند مراجعه بیماران به متخصص علوم پزشکی. و همین است دلیل تقلید در فروع دین.
رابطه انکار ضروری و خروج از دین
(سؤال) آیا اگر مسلمانی با استدلال احکام عبادی اسلام را نپذیرد، ولی به توحید و نبوت و معاد و عدل و امامت معتقد باشد میتوان او را از مسلمانی خارج دانست ؟ اگر نه، پس این چه ضروری دین است که تعطیل آن نمی تواند سبب خروج از اسلام تلقی شود؟
جواب: اگر مقصود از نپذیرفتن، انکار عقیدتی باشد، باید گفت: صرف انکار ضروری اگر مستلزم انکار اصول دین از قبیل نبوت نباشد موجب خروج از دین نمی باشد؛ و اگر کسی واقعا به اصول دین مذکور در سؤال معتقد باشد اما به نظر خودش با استدلال به این نتیجه رسیده است که امروز انجام عبادات لازم نیست، چنین کسی هر چند تشخیص او باطل و خلاف حق است، اما موجب خروج او از دین نمی شود، و حتی حکم به فسق او نیز بعید است. اما اگر ضمن قبول داشتن اصول دین، ضروری بودن عبادات را نیز قبول دارد و با این حال آن ها را عملا ترک میکند چنین شخصی فقط محکوم به فسق میباشد؛ و اگر حکمی ضروری باشد و مسلمان با قطع و یقین به ضروری بودن، آن را انکار مینماید، این انکار که برگشت به انکار نبوت کرده و نوعی لجاج و عناد است موجب ارتداد و خروج از دین میباشد.
تغییر دین
(سؤال) یک عرضی داشتم در مورد تغییر مذهب. مگر ما دین حضرت مسیح، موسی و... را دین خدا نمی دانیم ؟ اگر میدانیم، پس چرا اگر یک مسلمان بخواهد تغییر دین بدهد باید محاکمه و سپس هم اعدام بشود. اگر ما به خدای خود اعتقاد داریم پس باید بسپاریم دست پروردگار خود که خود بهتر میداند. و کسی نمی تواند شخص دیگری را برای نظرش محاکمه