صفحه ۹۴

که یتیم را با خشونت رانده و دیگران را به اطعام مسکین تشویق نمی نماید..." سوره ماعون (107): آیات 1 تا 3..

انسانی که قیامت را قبول ندارد تا آنجا پیش می‎رود که با قدرت بسیار ناچیزش به مبارزه با قدرت نامحدود پروردگار برمی خیزد. فرعون و دیگر ستمکاران نمونه های روشن این سخن هستند. حال اگر برادران درباره معاد پرسشی دارند مطرح نمایند.

دلایل ترس از مرگ

علی: چرا عده زیادی از مردن ترس و وحشت دارند بلکه نام مرگ برایشان دردآور است ؟

استاد: این امر دلیلهای مختلفی دارد که عبارتند از:

1 - عده ای از مردم مرگ را به معنی فنا و نیستی می‎بینند؛ وحشت از فنا و نابودی باعث می‎شود که حتی از بدن فردی که مرده دچار هراس شوند چون خیال می‎کنند او در مسیر فنا قرار گرفته است. اما اگر انسان با تمام وجودش باور کند که دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است و باور کند که این جسم خاکی قفسی است برای مرغ روح او که هر وقت این قفس شکست روحش آزاد شده و در هوای کوی دوست پروبال خواهد زد، و اگر معتقد شود که او مرغ باغ ملکوت است و از عالم خاک نیست و تنها دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنش، دیگر نه تنها از مرگ نمی هراسد بلکه به چهره آن لبخند زده و آن را تنگ تنگ در آغوش می‎فشارد.

و به همین خاطر است که در روز عاشورا و صحنه کربلا، هر قدر حلقه محاصره دشمن تنگ تر می‎شود و فشار بر امام حسین (ع) و یارانش بیشتر می‎شود چهره های آنها برافروخته تر و شکوفاتر می‎گردد؛ زیرا که می‎بینند تا ساعاتی دیگر شربت شهادت را نوشیده و به سوی حق تعالی پرواز خواهند نمود.

2 - علت دیگر ترس از مرگ دلبستگی بیش از حد به دنیاست؛ کسی که تمام عمر خویش را برای فراهم کردن زندگی مرفه و پر عیش و نوش صرف نموده است چون می‎بیند مرگ بین او و این امکانات جدائی می‎افکند از مردن متنفر می‎شود.

شخصی خدمت پیامبر(ص) آمد و عرض کرد: چرا من مرگ را دوست ندارم،

ناوبری کتاب