مسلمانان از حرکت باز نایستد، جامعه اسلامی نیازمند وجود امام و رهبر بود تا هدفهای پیامبر را که همان گسترش آئین توحید در سراسر جهان است تعقیب کند، در غیر این صورت زحمتهای پیامبراکرم (ص) از بین میرفت.
2 - پیامبراکرم (ص) علاوه بر این که نبی و حاکم مسلمانان بود، آموزگار خدایی نیز بود که حقایق را برای مردم بازگو میکرد، و بعد از پیامبراکرم (ص) اگر کسی نبود که این راه را ادامه دهد کمبود بزرگی در میان مسلمانان به وجود میآمد؛ به این دلیل که پیامبر اگر چه کلیات آئین اسلام را به شکل کامل برای مردم بیان کرده بود اما توضیح این کلیات و برطرف نمودن اشکالات مردم و آموختن حقایق عالی قرآن و بیان آیاتی چون آیات متشابه و مشکل قرآن به آموزگاری بزرگ که سطح اطلاعات او چون خود پیامبر(ص) باشد نیاز داشت.
در حقیقت امام نقش هدایت جامعه به سوی خوشبختی را بر عهده دارد، همان گونه که عقل در وجود انسان نقش راهنمائی سائر اعضاء و برطرف نمودن اشتباهات آنها را بر عهده دارد. ولذا در سخنی که از امام باقر(ع) نقل شده ولایت و امامت پنجمین و مهمترین رکن اسلام به حساب آمده است، حضرت میفرمایند: اسلام به پنج پایه استوار گردیده است: 1 - نماز، 2 - زکات، 3 - روزه، 4 - حج، 5 - ولایت. و در کلامی که از پیامبر(ص) رسیده گفته شده: "کسی که بدون امام و رهبر از دنیا برود چون افراد دوران جاهلیت مرده است".
تاریخ نشان داده است که گاهی یک ملت در پرتو رهبری بزرگ و شایسته در صف اول عظمت قرار گرفته و گاه به واسطه وجود رهبری ضعیف و نالایق آنچنان سقوط کرده که شاید کسی باور نکند این همان ملت پیشرو سابق است. عرب جاهلی که در جهل و بدبختی و فساد غوطه ور بود، با ظهور رهبری الهی به نام محمد(ص) چنان راه ترقی و تکامل را با سرعت پیمود که دنیائی را در شگفتی فرو برد. این سنت خداوند است که برای هر عصر و زمانی رهبری جهت نجات انسانها قرار دهد، زیرا که فرمان سعادت بدون اجرا کننده آن فرمان میسر نیست؛ اما مهم این است که مردم رهبرشان را بشناسند و در دام رهبران گمراه و فاسد گرفتار نشوند که نجات از چنگالشان بسیار دشوار است.
در جمله ای که از ابوعلی سینا رسیده آمده است که: آیا خداوند حکیمی که برای انسان مژه و ابرو را پدید آورده و تا این اندازه نیازهای او را برطرف نموده،