صفحه ۴۶

یک کارخانه هم شکل و یکنواخت نخواهد بود. نعمت های خداوندی در افراد چنان تقسیم شده است که هر کسی سهمی از آنها را دارد، و کمتر کسی پیدا می‎شود که همه این نعمت ها را داشته باشد، یکی بدن قوی دارد، دیگری استعداد فوق العاده، سومی ذوق شعری و... مهم این است که جامعه این استعدادها را کشف نموده و از آنها بهره برداری کند. یک جامعه مانند بدن انسان نیاز به قسمتها و استعدادهای گوناگونی دارد، همان طور که بدن از سلولهای مختلف تشکیل شده است و نمی شود سلولهای همه بدن یکنواخت باشد، بعضی سلولها مثل سلولهای چشم ظریف و برخی دیگر مثل سلولهای استخوانی خشن هستند، یک جامعه هم برای به وجود آمدنش نیازمند استعدادها و ذوقهای گوناگون است که هر کدام وظیفه خاصی در این پیکر بزرگ بر عهده دارند؛ البته نباید بعضی از اعضاء پیکر اجتماع در محرومیت به سربرند و یا خدمت آنها ناچیز شمرده شده و تحقیر گردند، همان طور که سلولهای بدن با تمام تفاوتی که دارند همگی از غذا و هوا و سایر نیازمندیهای لازم بهره می‎برند. "عدالت" یعنی قرار دادن هر چیز در محل مناسب خود، و اگر مثلا تمام سلولهای بدن انسان یکنواخت آفریده می‎شد این به دور از عدالت و حکمت بود. پس تفاوت ساختمانی، روحی و جسمی در جاهائی که امری طبیعی و لازمه آفرینش است نه تنها ظالمانه نیست بلکه مقتضای حکمت پروردگار است، و بر این اساس دیگر نمی شود اشکال کرد که چرا یک موجود انسان آفریده شده و دیگری گوسفند یا عقرب و کرم خاکی.

ناوبری کتاب