دیگر بر وجود سازنده ای تواناست. تا نوزاد به دنیا نیامده است، شیری در پستان مادر وجود ندارد، اما با تولد او ناگهان شیر در پستان مادر آماده میشود تا طفل نورسیده به راحتی غذایش را از آن تأمین کند؛ پس از مدتی که این شیر دیگر قادر به تأمین مواد خوراکی مورد نیاز کودک نیست، دندانهای او که کار آسیاب را انجام میدهد میروید تا وی بتواند انواع غذاها را جویده و از مواد آن استفاده کند. اگر بعد از مدتی به همین کودک بگوئی: تو و این جهانی که در آن زندگی میکنی همه اتفاقی و به طور تصادفی به وجود آمده است، آیا او قبول میکند؟ او که خود با چشمانش دیده است در فصل زمستان چگونه برای ساختن یک آدم برفی بی جان چندین کودک دور هم جمع میشوند و هرکدام قسمتی از آن مجسمه برفی را میسازند، چگونه باور میکند که این انسان متحرک و باشعور نیاز به سازنده و آفریدگاری ندارد. خلاصه این که به هر کجا نگاه کنیم، به هر یک از اشیاء و موجودات جهان نظر دقیق بیندازیم، اثری از سازنده ای حکیم و توانا را مشاهده مینمائیم.
ایمان به خدا امری فطری
رضا: آیا اعتقاد به خدا در میان همه انسانها در طول تاریخ وجود داشته است ؟
استاد: همان طور که بیان شد اعتقاد به پروردگاری برای جهان امری روشن و بدیهی است و عقل هر فرد صاحب خردی بدان حکم میکند، هر کس در هر گوشه جهان و در هر زمانی از راه دور دودی را مشاهده کند حکم به وجود آتش میکند، اگر رد پائی در روی زمین مشاهده کند میگوید فردی از اینجا عبور کرده، و از اثر پی به مؤثر میبرد. علاوه بر این اعتقاد به خدا امری فطری و ذاتی برای بشر است، به این معنا که همان طور که وجدان و فطرت هر فردی حکم به ناپسند بودن ظلم میکند و عدالت و نوع دوستی را امری شایسته میداند، همین طور هم هر فردی در وجود خود به خالق و آفریننده ای برای این جهان معتقد است؛ و روی همین حساب