صفحه ۲۵

علی: اگر همه افراد بخواهند عمر خویش را به مطالعه و تحقیق در زمینه اصول اعتقادات بگذرانند امور جامعه فلج می‎شود، دیگر کسی به کار دیگری نمی رسد، پس اگر این افراد بخواهند اصول اعتقادیشان تقلیدی نباشد بلکه همراه با تحقیق باشد چه کار باید بکنند؟

استاد: منظور ما این نبود که همه باید دانشمند کلامی یا فیلسوف شوند، بلکه ما گفتیم ایمان ما نباید جنبه شعاری داشته باشد که به واسطه بوجودآمدن کوچکترین اشکال و شبهه ای نسبت به یکی از مسائل عقیدتی دست از همه چیز شسته و تسلیم اشکال گیرندگان بشویم، و این کار برای هر فردی میسر است، ممکن است انسان از یک حادثه ساده که در محیط اطرافش اتفاق می‎افتد بتواند دلیلی بر حقانیت اعتقادش پیدا کند. داستان پیرزن فرتوتی که در حال ریسندگی با چرخ دستی کوچک خود بود بیانگر این مطلب است، وقتی شخصی به او گفت: ای پیرزن تو چگونه خدایت را شناخته ای و پی به وجود وی برده ای، بلافاصله دست از چرخ نخ ریسی خود برداشت و به دنبال آن چرخ از حرکت بازایستاد، پیرزن فرتوت به سخن آمد و گفت: چرخ دستی به این کوچکی و ساده محتاج به دستان من پیرزن است تا بتواند حرکت کند، چگونه این جهان باعظمت به آفریدگاری توانا نیاز ندارد؟

ناوبری کتاب