هرکس موظف است در پدیده های هستی تفکر نموده و با رجوع به عقل و فطرت خود، مقدمات ایمان و اعتقاد صحیح را فراهم نماید؛ و به عبارت دیگر اصول دین اموری هستند تحقیقی نه تقلیدی. اما در فروع دین انسان میتواند با استفاده از تقلید و مراجعه به کارشناس در آن امور وظیفه اش را انجام دهد، مثلا آیا در قنوت نماز انسان میتواند دعای فارسی بخواند یا خیر؟ خوردن گوشت راسو یا فلان پرنده حلال است یا نه ؟ در این موارد با مراجعه به مرجع و کارشناس امور فقهی میتواند به وظیفه اش آگاه گردد. اما این که آیا خدایی به عنوان آفریننده این جهان وجود دارد یا خیر، و آیا آفریننده یکی است یا شریک هم دارد، و... را باید با تحقیق و جستجو و مطالعه در جهان هستی پاسخ داد، و به آنها اعتقاد و باور پیدا کرد.
پس اولین راه محکم شدن اعتقادات انسان تفکر عمیق در جهان آفرینش و پدیده های هستی است. ابتدا سعی کند خود را بشناسد، به نیروهای موجود در ذات خودش آگاهی کافی پیدا کند، به ساختمان پیچیده ظاهری خود یعنی جسمش نظری بیفکند، ظرافتهای موجود در روح خویش و وجدان و فطرتش را مد نظر قرار دهد، در این صورت به راحتی یقین و باور به خدای هستی بخش پیدا میکند. در این زمینه پیامبراکرم (ص) میفرمایند:
قرآن مجید پر است از تشویق و دعوت انسانها به توجه در ساختمان مخلوقات، گاهی میگوید: "آیا به ساختمان وجودی شتر توجهی نمی کنند که چگونه آفریده شده، وهمچنین به آسمان برافراشته و کوههای سر به فلک کشیده و زمینی که پهناور و گسترده است نمی نگرند؟" سوره غاشیه (88): آیات 17 تا 20. و در جائی دیگر میفرماید: "به درستی که در آفرینش زمین و آسمان نشانه هائی برای مؤمنین، و در آفرینش خودتان و سایر جانوران نشانه هایی برای باورکنندگان، و در رفت و آمد شب و روز و تفاوت آنها و در آنچه خداوند از آسمان میفرستد و زمین مرده را با آن زنده مینماید