صفحه ۱۶۱

الف - "وجوب" و آن حکمی است که بیان می‎کند انجام کاری لازم بوده و نبایستی ترک شود و گرنه انسان دچار عذاب و کیفر می‎گردد، و عملی را که این دستور به آن تعلق می‎گیرد "واجب" گویند، مانند نماز خواندن.

ب - "استحباب" و آن حکمی است که بیان می‎نماید انجام کاری شایسته و دارای ثواب است ولی می‎توان آن را ترک نمود، و عملی را که این دستور به آن تعلق می‎گیرد "مستحب" گویند، مانند خواندن نماز به جماعت.

ج - "حرمت" و آن حکمی است که بیان می‎کند ترک کاری لازم بوده و نبایستی انجام شود و گرنه انسان مستحق عقوبت می‎گردد، و عملی را که این دستور به آن تعلق می‎گیرد "حرام" گویند، مانند نوشیدن شراب.

د - "کراهت" و آن حکمی است که بیان می‎کند ترک کاری پسندیده است ولی می‎توان آن را به جا آورد، و عملی را که این دستور به آن تعلق می‎گیرد "مکروه" می‎نامند، مانند پوشیدن لباس سیاه و یا چرک در نماز.

ه - "اباحه" و آن حکمی است که بیان می‎کند انجام و ترک کاری مساوی است، نه انجام آن عذاب و یا ثواب دارد و نه ترک آن، و عملی را که این دستور به آن تعلق می‎گیرد "مباح" گویند، مانند راه رفتن و نشستن.

2 - "فتوی" یعنی نظریه قطعی و برداشت صریح و روشن مجتهد پیرامون مسأله ای؛ که در این صورت مقلد وی نمی تواند در این مسأله به نظر مجتهد دیگر عمل نماید.

3 - "احتیاط" یعنی نظریه ای که بی اشکال و به حقیقت نزدیک تر است که خود بر دو قسم است:

الف - "احتیاط واجب" و آن وقتی است که مجتهد در مسأله ای فتوی و نظر قطعی نداده بلکه فقط حکم به احتیاط نموده است؛ که این امر به دو طریق بیان می‎شود: گاهی کلمه "واجب" بعد از کلمه "احتیاط" ذکر می‎شود، و گاهی ذکر نمی گردد؛ به دو مثال زیر توجه نمایید:

1 - احتیاط واجب آن است که مرد با لباس زنانه، و زن با لباس مردانه در میان مردم ظاهر نشود.

ناوبری کتاب