صفحه ۱۳۸

چو خود را به چشم حقارت بدید ____ صدف صدف: جانور کوچکی که در آب زندگی می‎کند و برخی از آنان در بدن خود ماده ای تولید می‎کنند که بتدریج محکم شده و به مروارید تبدیل می‎گردد. در کنارش به جان پرورید
سپهرش به جائی رسانید کار ____ که شد نامور لؤلؤلؤلؤ: مروارید درخشان شاهوارشاهوار: گرانمایه
بلندی از آن یافت کو پست شد ____ در نیستی کوفت تا هست شد

می‎گویند اسب سواری به نهر آبی رسید ولی دید که اسب حاضر نیست از آن نهر کوچک و کم عمق بگذرد، هر چه تلاش کرد که اسب از آب بگذرد سودی نبخشید، حکیمی این منظره را مشاهده می‎کرد، گفت: آب نهر را به هم زنید تا گل آلود شود مشکل حل خواهد شد، وقتی آب را گل آلود کردند اسب به آرامی از نهر آب عبور کرد، وقتی از آن مرد دانشمند سبب این امر را پرسیدند، گفت: هنگامی که آب صاف و زلال بود اسب عکس خود را در آب می‎دید و می‎پنداشت که خود او داخل آب است و حاضر نبود پا روی خویشتن بگذارد، اما همین که آب گل آلود شد و خویش را فراموش کرد به سادگی از آن گذشت.

از این داستان درس بزرگی می‎توان گرفت و آن این که تا به فکر خود هستیم و همه چیز را برای خود می‎خواهیم، قدمی به طرف تکامل و انسانیت نمی توانیم برداریم.

ناوبری کتاب