گاهی انسانها به خاطر نعمتی که خداوند به آنها داده است دچار خود بزرگ بینی میشوند، مثلا به خاطر ثروت فراوان یا قدرت بدنی و جسمی و یا استعداد و هوش و حافظه و یا زیادی فرزندان، و گاهی برخی افراد به خاطر کمبود شخصیت و عقده حقارت خود را برتر از دیگران میپندارند. در هر حال بعضی از راههای معالجه این بیماری عبارت است از:
1 - این که فرد متکبر در آثار شوم خوی و خصلت خویش مقداری دقت و فکر نماید و این نکته را مدنظر قرار دهد که انسانهای متکبر مورد غضب خداوند بوده و پیش مردم نیز هیچ جایگاهی ندارند و روز به روز از محبوبیت آنها کاسته میگردد، ولی متأسفانه انسانهای مغرور آنقدر غرق این صفت زشت خود هستند که کمتر ممکن است به زشتی کار خویش آگاه شده و از این کار دست بردارند.
2 - این که با خود بیندیشد مگر من کیستم، با این قدرت محدود و این همه ناتوانی و ضعف که به واسطه مرضی کوچک از پا در میآیم ؟! آخر چرا تکبر بورزم با این که من در مقابل قدرت خداوند چیزی به حساب نمی آیم ؟! چرا من بر دیگران فخرفروشی کنم با این که همه ما از یک ماده آفریده شده ایم، همه از خاک هستیم، همه از یک پدر و مادر هستیم و بالاخره همه به همین خاک برمی گردیم ؟!
حضرت علی (ع) میفرمایند: "در تعجبم از انسان متکبری که تا دیروز نطفه ای بیش نبود و فردا به جنازه ای گندیده تبدیل خواهد شد".
انسان متکبر در صورتی که در اوج قله قدرت و شوکت هم قرار گیرد در صورت اراده خداوند به پائین ترین نقطه سقوط خواهد کرد، و بر عکس انسان متواضع اگر در پائین ترین مرتبه و مقام باشد خداوند او را به بزرگی و عظمت میرساند. پیامبراکرم (ص) در حدیثی به حضرت علی (ع) میفرمایند: "ای علی ! به خدا قسم اگر انسان فروتن در قعر چاهی واقع شود، خداوند تندبادی را فرستاده او را از آن چاه بیرون آورده و در زمان حکومت ستمگران وی را مافوق انسانهای خوب قرار میدهد".
3 - بر دیگران نیز لازم است که زشتی این عمل را به فرد مغرور یادآوری نمایند، و اگر گفته آنها سودی نبخشید در برابر او موضع گیری کنند، مثلا دیگر در مقابل او