صفحه ۱۱۶

6 - سربلندی و عزت و آبروی آنها را در جامعه از بین مبر و با اعمال و رفتارت کاری مکن که مردم آنها را دشنام داده و بگویند: لعنت بر پدر و مادر کسی که این کار را کرده است.

7 - در صورتی که آنها از دنیا رفته اند باز آنها را فراموش مکن و نسبت به انجام کارهای خیر و اهدای ثواب آن برای آنها کوتاهی منما؛ زیرا ممکن است انسان در زمان زنده بودن پدر و مادرش عاق و مورد خشم و غضب آنها نگردد اما بعد از مردن آنها در اثر بی توجهی نسبت به آنها از عاق شوندگان شمرده شود.

سالها بگذرد که گذر نکنی سوی تربت پدرت
تو به جای پدر چه کردی خیر، که همان چشم داری از پسرت

انسان هر کار ناپسندی که نسبت به پدر و مادر خود انجام دهد در آینده فرزندانش با او همان کار را و چه بسا بدتر از آن را انجام خواهند داد.

به این داستان توجه فرمائید:

پدر و پسری در زیر درخت توتی دراز کشیده بودند، وقتی پدر به خواب فرورفت پسر دید که از دهان پدرش در خواب صدای مخصوصی بیرون می‎آید، پسر برای این که مقداری تفریح کند چند دانه توت از زمین برداشته و یکی یکی بر روی لبهای پدر می‎گذاشت، توتها به طرف آسمان می‎پرید و فرزند هر بار خوشحالتر از دفعه قبل، چرا که بعضی توتها بیشتر به طرف بالا پرتاب می‎شد. این گذشت تا روزی این پسر خودش پدر شد و اتفاقا روزی با پسرش زیر همان درخت توت دراز کشیده بود، پس از این که خوابش برد همان صدای مخصوص از دهانش بیرون آمد، پسرش برای این که قدری تفریح کند گفت خوب است چیزی روی لب های پدر بگذارم، هرچه گشت چیزی پیدا نکرد تا این که چشمش افتاد به گوشه ای که گوسفندان قرار داشتند، فکری به خاطرش رسید، فورا سراغ فضله گوسفندان رفت و تعدادی از آنها را برداشته روی لبهای پدر می‎گذاشت و هر فضله ای که بیشتر به هوا پرتاب می‎شد خوشحالی بیشتر وی را فراهم می‎کرد.

ناوبری کتاب