صفحه ۱۱۵

در گلستان سعدی آمده است: وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم، دل آزرده به کنجی نشست و گریان همی گفت: مگر خردی فراموش کردی که درشتی مکنی.

چه خوش گفت زالی زال: پیرفرتوت و سفید موی. به فرزند خویش ____ چو دیدش پلنگ افکن و پیل تن
گر از عهد خردیت یاد آمدی ____ که بیچاره بودی در آغوش من
نکردی در این روز برمن جفا ____ که تو شیرمردی و من پیرزن

2 - نگاهت به آنها از روی رأفت و مهربانی باشد و اگر به آنها نگاه غضب آلود و همراه با عصبانیت نمودی، بدان که خشم خدا را برای خودت خریده ای. امام صادق (ع) می‎فرماید: "اگر حق هم با تو باشد اما با نظر خشم و غضب به پدر و مادرت نگاه کنی از درگاه حق دور شده و نمازت مورد قبول خداوند نیست".

3 - قبل از این که آنها چیزی از تو بخواهند نیاز آنها را برآورده ساز و مگذار که آنها آن چیز را از تو درخواست کنند.

4 - در راه رفتن جلوتر از آنها راه مرو وچون خواستید به مجلسی وارد شوید زودتر از آنها وارد نشو و پیش از آنها در آن مجلس منشین.

5 - آنها را با نام صدا مزن و از هرگونه بهانه گیری پوچ و غیرمنطقی پرهیز نموده و از کارهائی که دور از ادب می‎باشد خودداری نما. امام باقر(ع) می‎فرمایند: "پدرم امام سجاد(ع) در راه پدر و پسری را دیدند که در حرکت هستند و پسر در راه رفتن به دست پدر تکیه کرده بود - گویا سنگینی خودش را بر پدر انداخته بود - پدرم از عمل این پسر آنقدر ناراحت گردید که تا زنده بودند با آن بچه سخن نگفتند".

از خدا خواهیم توفیق ادب ____ بی ادب محروم ماند از فیض رب

ناوبری کتاب