عثمان و دیگران به حرف حق تو و امر به معروف و نهی از منکری که میکردی نیازمندند و تو اکنون که تبعید میشوی چون دیگر نمی توانی آنان را پند و موعظه دهی در حقیقت از آنها منع کرده ای آنچه را که بدان نیازمندند؛ ولی تو به دنیای آنان که به خیال خود آن را از تو گرفتند هیچ نیازی نداری. به تعبیر دیگر دعوای تو با آنان یا به دنیا مربوط میشود یا به آخرت؛ تو به دنیای آنان احتیاج نداری، در صورتی که آنان به دین تو و نهی از منکری که میکردی محتاجند. "فما أحوجهم الی ما منعتهم": پس چقدر آنان محتاجند به آنچه تو از ایشان منع کردی، آنان به سخن حق محتاجند؛ "و ما أغناک عما منعوک" و چقدر تو بی نیازی از دنیایی که آنان تو را از آن منع کردند !
ابوذر، پیروز نهایی
"و ستعلم من الرابح غدا، و الاکثر حسدا"
( و به زودی خواهی دانست فردا سود برنده کیست، و آن که بیشتر بر او رشک و حسد برند چه کسی است.)
در روز قیامت که چندان دور نخواهد بود معلوم میشود که چه کسی بالاخره سود کرده و سرمایه عمر خود را در دنیا نباخته است؛ و باز معلوم میشود که به چه کسی بیش از همه رشک خواهند ورزید. وقتی مردم پاداش خداوند به تو را در برابر امر به معروف و نهی از منکری که کردی مشاهده کنند، غبطه میخورند که چرا آنان به این فریضه عمل نکردند و مستحق این پاداش نشدند؛ و حاکمان ستمکار نیز افسوس میخورند که چرا به نصایح ابوذر ترتیب اثر ندادند و اکنون گرفتار شده اند.
تقوای انسان برطرف کننده همه موانع
"ولو أن السماوات و الارض کانتا علی عبد رتقا ثم اتقی الله لجعل الله له منهما مخرجا"