صفحه ۸۸

امیرالمؤمنین (ع) در آخرین لحظاتی که می‎خواهد از ابوذر جدا شود تا او به ربذه محل تبعید خود برود، خطاب به او می‎فرماید: "یا أباذر ! انک غضبت لله": ای اباذر ! غضب و خشم تو به خاطر خدا بود؛ "فارج من غضبت له": پس امیدوار باش به کسی که برای او غضب کردی.

در این عبارت نکته ای هست و آن این که حضرت فرمود: امید به کسی داشته باش که به خاطر او غضب کرده ای؛ یعنی وقتی تو برای خدا غضب کردی و نهی از منکر نمودی، دور از انصاف است که خداوند رعایت حال تو را نکند و به تو توجه نفرماید. بنابراین به همان خدایی که برای او بر اهل معصیت خشم گرفتی امیدوار باش. خدا فشارها و بی مهری های مردم و دشمنان را جبران می‎کند. مسلما خداوند همه مصائب و محرومیت هایی را که دوستانش در راه او به آنها دچار می‎شوند در دنیا یا در آخرت جبران می‎فرماید.

ترس ابوذر و ترس حکومت

"ان القوم خافوک علی دنیاهم و خفتهم علی دینک"

( همانا این قوم از تو بر دنیای خود ترسیدند و تو بر دین خود از آنان ترسیدی.)

عثمان و مروان و دار و دسته آنان از ابوذر و اعتراضات او بر دنیایشان می‎ترسیدند؛ آنها خوف این را داشتند که بر اثر این انتقادها، مردم بیدار شوند و دنیای آنها لطمه ببیند. حضرت می‎فرماید: این قوم یعنی عثمانی ها بر دنیای خودشان از تو ترسیدند. ابوذر ابزاری جز زبان اعتراض نداشت، و آنان از سخن او ناراحت می‎شدند. در صورتی که ابوذر از دین خود می‎ترسید و امر به معروف و نهی از منکر می‎نمود. البته این که ابوذر از دین خود می‎ترسید به این معنا نیست که آنها مثلا به او می‎گفتند نماز نخوان یا روزه نگیر، بلکه ابوذر معتقد بود اگر کسی فقط به فکر حفظ خود باشد

ناوبری کتاب