اعتراض ابوذر و تبعید به شام
در این شرایط جز افراد معدودی مثل ابوذر کس دیگری نبود که جرأت کند و به این بدعت ها و ناروایی ها صریحا اعتراض نماید. عثمان ابوذر را به حضور میطلبید و از او میخواست که به اعتراض خود پایان دهد و دست از سر امثال مروان حکم بردارد؛ و گاهی نیز به ابوذر پیغام میداد. اما ابوذر کار خودش را انجام میداد و معتقد بود که همیشه باید امر به معروف و نهی از منکر نمود. ابوذر معتقد بود که: "أفضل الجهاد کلمة حق عند سلطان جائر"کافی، ج 8، ص 207؛ و نیز ابن أبی الحدید در شرح نهج البلاغه، ج 8، ص 252 و 253، این سخنان حضرت را با ذکر جریان بدرقه ابوذر و کسانی که حضور داشتند و سخنان آنها و جواب ابوذر، به نقل از کتاب "السقیفة" تألیف ابوبکر احمد بن عبدالعزیز بن جوهری آورده است. البته اصل این کتاب اکنون در دست نیست و تنها بخش هایی از آن که در کتابهای دیگر نقل شده باقی مانده است. "با فضیلت ترین و بهترین جهاد در راه خدا سخن حقی است که در مقابل پیشوای ستمگری گفته شود."
به هر حال عثمان از دست ابوذر به ستوه آمد و او را به شام تبعید کرد.ر.ک : شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید، ج 1، ص 198 تا 200؛ و کتاب الغدیر، ج 8، ص 238 تا 287. ولی ابوذر آنجا هم سکوت نکرد و مزاحم معاویه شد. برای این که معاویه مشغول ساختن کاخ سبز بود؛ ابوذر به او میگفت: این کاخ را با چه پولی میسازی ؟ اگر از پول بیت المال است، تو حق نداری بیت المال را این چنین مصرف کنی؛ و اگر از مال خودت میباشد، باز اسراف است چون حق نداری مال خودت را هم هر طور خواستی مصرف کنی.
در پی این اعتراضات بود که اطرافیان معاویه به او گفتند: اگر ابوذر همچنان در شام باشد و به اعتراضات خود ادامه دهد شام را علیه تو میشوراند؛ بر تو که سهل است علیه عثمان هم میشوراند. در نتیجه معاویه به عثمان نامه نوشت که: ما از دست ابوذر به ستوه آمده ایم. عثمان هم در پاسخ نوشت که: ابوذر را با شتری که زین نداشته باشد و روی آن نیز با پوشش نرم و مناسبی فرش نشده باشد به مدینه بفرست؛ و دستور داد که در راه هم با او ملاطفت نشود و شتر را با سرعت حرکت دهند تا هر چه بیشتر