صفحه ۷۷

هم خدا می‎باشد. این جمله معمولا در مصیبت های سنگین گفته می‎شود، و حضرت در اینجا می‎خواهد بفرماید مردم روزگار او به اندازه ای نابکار و حقیرند و اوضاع به اندازه ای آشفته است که باید از آن به عنوان مصیبتی بزرگ یاد کرد و کلمه استرجاع را به زبان آورد.

بی تفاوتی ها و انتظارهای بیجا

"ظهر الفساد فلا منکر متغیر [ فلا منکر مغیر] و لا زاجر مزدجر"

( فساد ظاهر شده است؛ پس نه منکر تغییر یافته ای وجود دارد [ نه انکار کننده ای که تغییر دهنده باشد] و نه بازدارنده باز ایستاده ای.)

در بیشتر نسخه ها "فلا منکر مغیر" به صیغه فاعل آمده است؛ یعنی: و نیست انکار کننده ای که تغییر دهنده فساد باشد، به این معنا که انکار و نهی شما از فساد به گونه ای نیست که تأثیر داشته باشد و بتواند فساد را از بین ببرد.

کلمه "مزدجر" باب افتعال از ماده "زجر" است که هم لازم و هم متعدی استعمال می‎شود و در اینجا لازم و به معنای منزجر است. بنابراین حضرت می‎فرماید: فساد در جامعه ظاهر شده و گسترش یافته است پس منکری نیست که تغییر کرده باشد؛ و هیچ منع کننده ای نیست که خود مرتکب عمل زشت نشود.

"أفبهذا تریدون أن تجاوروا الله فی دار قدسه، وتکونوا أعز أولیائه عنده ؟"

( پس آیا با این [ رفتارتان ] می‎خواهید در خانه پاک خدا مجاور خدا قرار گیرید، و در نزد او از عزیزترین نزدیکانش باشید؟)

"ولی" خواه به خداوند اطلاق شود یا به مردم، به معنای دوست نیست؛ بلکه "ولی" و "تلی" از یک ماده هستند و به کسانی گفته می‎شود که در کنار یکدیگر هستند و همدیگر را کمک و یا اداره می‎کنند. حتی به عبد و مولی هر دو "مولی" می‎گویند، برای این که در کنار هم هستند و مولی به عبد کمک می‎کند و متقابلا عبد هم به مولی یاری می‎رساند.

ناوبری کتاب