تخصصي خود فتوا و نظر دهد و مردم هم در همان بخش از او تقليد كنند. همان طور كه مثلا علم پزشكي به بخش هاي مختلفي تقسيم شده و هر پزشك پس از فراگرفتن مقدمات عمومي در رشته اي از علم پزشكي متخصص ميشود، فقه نيز به بخش هايي تقسيم شود و مجتهدين مختلف هر كدام در بخشي از آن بيشتر تلاش كنند و متخصص شوند؛ و در نتيجه، مسائل مستحدثه هر بخشي به مجتهدين متخصص آن بخش ارجاع شود. اين يك مسأله عقلايي و لازمي است كه بتدريج بايد در حوزه هاي علميه به آن توجه شود.
مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري با اين كه در فقه اهل فتوا و متخصص بود و بسيار هم در اين زمينه كار و تلاش كرده بود ولي خود ايشان ميفرمود: "ديات" را من در هيچ كدام از كتابهاي شرايع، شرح لمعه و جواهر بررسي نكرده ام. در نتيجه معلوم است كه ايشان در مسائل ديات، اهل نظر و متخصص نبوده اند. بنابراين چه لزومي دارد كه مردم زمان مرحوم حاج شيخ عبدالكريم در مسائل ديات نيز از او تقليد كنند؟
خلاصه حضرت ميفرمايند: در اسلام و قرآن براي كساني كه شفا و بهبودي را طالب باشند و آن را بپذيرند شفا وجود دارد؛ و نيز دين اسلام براي مشكلات فكري بشر كافي است. البته بايد مجتهدين و افراد اهل نظري باشند كه بتوانند شرايط زماني و مكاني و ديگر ويژگي هاي موضوعات را درك كنند و بر اساس آن نظر دهند.