بنابراین یک چیزهایی را خداوند برای مردم آزاد گذاشته و حلال کرده مثل چراگاه، و یک چیزهایی هم وجود دارد که برای دنیا یا آخرت انسان ضرر دارد و خداوند آنها را حرام کرده است؛ آن چیزهایی که حرام شده، تشبیه به قرقگاهی شده است که ورود به آن ممنوع میباشد.
"فیه شفأ المستشفی"
( در آن شفا و بهبودی کسی است که شفا طلب است.)
در برخی از نسخه های نهج البلاغه "مشتفی" دارد که به معنای کسی است که قابلیت شفا داشته باشد؛ ولی در برخی دیگر از نسخه ها "مستشفی" آمده است که به معنای طالب شفا میباشد، و از جهت معنا مناسب تر است.
به هر حال هر کس که قابلیت شفا و بهبودی داشته یا طالب و خواستار آن باشد، میتواند با اسلام و قرآن خود را شفا دهد و بهبودی حاصل نماید.
قرآن کریم میفرماید: (و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین ) کافی، ج 1، ص 32، باب: صفة العلم و فضله و فضل العلماء، حدیث 1. "ما از قرآن چیزی را نازل میکنیم که برای مؤمنین شفا و رحمت است."
"و کفایة المستکفی"
( و بی نیازی کسی که خواهان بی نیازی است.)
"مکتفی" به معنای پذیرش و قبول بی نیازی است، و "مستکفی" به معنای طالب و خواستار بی نیازی میباشد. نسخه ما "مکتفی" نوشته است، ولی برخی نسخه ها "مستکفی" آمده که مناسب تر است.
از این عبارت به طور ضمنی فهمیده میشود که اسلام برای رفع مشکلات فکری جامعه بشری کافی است، و این که گاهی زمزمه میشود که دین اسلام و دستورات آن