مسلمانان بعضی از مسائل اسلامی را نفهمیم یا آنها را عوضی متوجه شویم و مثلا آیات و روایاتی را که مربوط به خشونت با اهل عناد و تضلیل است تا گاو و ماهی برانیم و بخواهیم آنها را پیاده کنیم ولی آیاتی را که مربوط به عواطف انسانی است فراموش کنیم، مسأله دیگری است که به اسلام و حقایق آن مربوط نمی شود.
به عنوان نمونه خاطره ای را نقل میکنم. دختر دکتر نفیسی را در اوایل انقلاب به اعدام محکوم کرده بودند که آبستن نیز بود. پدرش که همان دکتر نفیسی معروف بود پیش من آمد و گفت: "همه مرا میشناسند (که البته حرف درستی میزد و همه او را میشناختند و فرد خدمتگزاری بود)؛ از قول من خدمت امام بگویید: قرآن صدوچهارده سوره دارد که تنها ابتدای یکی از آنها (بسم الله الرحمن الرحیم) ذکر نشده است و صدوسیزده سوره با (بسم الله) شروع میشود و هیچ کدام از سوره ها یا آیات قرآن با "بسم الله المنتقم الجبار" شروع نشده است." من به ملاقات امام رفتم و پیام آقای دکتر نفیسی را به ایشان رساندم. مرحوم امام (ره) همان جا دستور دادند که دختر آقای نفیسی را آزاد کنند.
منظور این است که ما گاهی اوقات افراط و تفریط میکنیم و در برخی شرایط عفو و گذشت و رحمت را کنار میگذاریم و نادیده میگیریم، و گاهی اوقات هم فقط میخواهیم همه مسائل را با عفو و گذشت حل کنیم. در صورتی که باید بین افراط و تفریط معتدل باشیم؛ "فریضة عادلة" یعنی: اخلاق معتدل.
بنابراین اسلام هم مسائل اعتقادی دارد و هم اخلاق و هم احکام، که در روایت فوق به آنها اشاره شده است.
ادامه دلایل گزینش اسلام نه دین دیگر
"لا تفنی غرائبه، و لا تنقضی عجائبه"
( مطالب دور از ذهن آن از بین نمی رود، و شگفتی های آن پایان نمی پذیرد.)