صفحه ۶۴۷

مسلمانان بعضی از مسائل اسلامی را نفهمیم یا آنها را عوضی متوجه شویم و مثلا آیات و روایاتی را که مربوط به خشونت با اهل عناد و تضلیل است تا گاو و ماهی برانیم و بخواهیم آنها را پیاده کنیم ولی آیاتی را که مربوط به عواطف انسانی است فراموش کنیم، مسأله دیگری است که به اسلام و حقایق آن مربوط نمی شود.

به عنوان نمونه خاطره ای را نقل می‎کنم. دختر دکتر نفیسی را در اوایل انقلاب به اعدام محکوم کرده بودند که آبستن نیز بود. پدرش که همان دکتر نفیسی معروف بود پیش من آمد و گفت: "همه مرا می‎شناسند (که البته حرف درستی می‎زد و همه او را می‎شناختند و فرد خدمتگزاری بود)؛ از قول من خدمت امام بگویید: قرآن صدوچهارده سوره دارد که تنها ابتدای یکی از آنها (بسم الله الرحمن الرحیم) ذکر نشده است و صدوسیزده سوره با (بسم الله) شروع می‎شود و هیچ کدام از سوره ها یا آیات قرآن با "بسم الله المنتقم الجبار" شروع نشده است." من به ملاقات امام رفتم و پیام آقای دکتر نفیسی را به ایشان رساندم. مرحوم امام (ره) همان جا دستور دادند که دختر آقای نفیسی را آزاد کنند.

منظور این است که ما گاهی اوقات افراط و تفریط می‎کنیم و در برخی شرایط عفو و گذشت و رحمت را کنار می‎گذاریم و نادیده می‎گیریم، و گاهی اوقات هم فقط می‎خواهیم همه مسائل را با عفو و گذشت حل کنیم. در صورتی که باید بین افراط و تفریط معتدل باشیم؛ "فریضة عادلة" یعنی: اخلاق معتدل.

بنابراین اسلام هم مسائل اعتقادی دارد و هم اخلاق و هم احکام، که در روایت فوق به آنها اشاره شده است.

ادامه دلایل گزینش اسلام نه دین دیگر

"لا تفنی غرائبه، و لا تنقضی عجائبه"

( مطالب دور از ذهن آن از بین نمی رود، و شگفتی های آن پایان نمی پذیرد.)

ناوبری کتاب