صفحه ۶۴۵

تکامل قوه عاقله به این است که انسان، مؤمن به حقایق و واقعیات باشد؛ به خدا و قیامت ایمان و باور داشته باشد.

از طرف دیگر علم اخلاق برای تکامل و رشد مرحله دوم وجود انسان قرار داده شده است که مربوط به غرائز و عواطف و احساسات انسان می‎باشد. البته متأسفانه ما معمولا علم اخلاق را با همه اهمیتی که دارد جزء علوم به حساب نمی آوریم.

در اهمیت اخلاق همین نکته کافی است که پیامبراکرم (ص) فرمودند: "انما بعثت لا تمم مکارم الاخلاق"بحارالانوار، ج 24، ص 250، باب: أنهم: أهل الاعراف، حدیث 5. "جز این نیست که من برای رشد و کمال بخشیدن به مکارم و فضائل اخلاقی مبعوث شدم."

مکارم اخلاق به این است که انسان عجب و تکبر نداشته باشد. خودخواه و مغرور نباشد. نسبت به جامعه و زن و بچه خود با محبت و عاطفه باشد. حسادت نداشته و نسبت به جامعه و دیگران خوش بین باشد. این جهات اخلاقی و رعایت آنها موجب کمال انسان می‎شود. به همین جهت خداوند وقتی می‎خواهد از پیامبر خود تعریف کند و عظمت آن حضرت را گوشزد نماید سراغ عقاید او نرفته و نفرموده است که تو دارای عقاید بسیار محکمی هستی، بلکه می‎فرماید: (و انک لعلی خلق عظیم ) سوره اسراء (17)، آیه 71. "و به درستی که تو بر اخلاق و خویی والاهستی." البته خلق نیکو زائیده اعتقاد و ایمان قوی است.

پیامبراکرم (ص) با همه سختی ها و فشارهایی که در راه گسترش اسلام با آن مواجه شد باز هم - علاوه بر دوستان - نوعا نسبت به دشمنان خود هم محبت و عاطفه داشت؛ گرچه نسبت به کفار که رو در روی اسلام می‎ایستادند بشدت برخورد می‎نمود. خلاصه اصول عقاید مربوط به مرتبه عقل و والاترین جنبه وجودی انسان است؛ و علم اخلاق مربوط به غرائز و احساسات یا مرتبه متوسطه وجود انسان می‎باشد که

ناوبری کتاب