"صفی" وقتی که به باب افتعال میرود "اصتفی" میشود و "تا"ی آن تبدیل به "طا" و میشود "اصطفی".
نکته دیگر این که "باطن حکم" را بسیاری از شرح کنندگان نهج البلاغه "باطن حکم" خوانده و معنا کرده اند؛ ولی عبارت ما "باطن حکم" دارد که بعید نیست همین عبارت دوم صحیح باشد. و "من" در عبارت: "من ظاهر علم" بیانیه میباشد.
حضرت میفرمایند: "اصطفی الله تعالی منهجه" یعنی: خداوند راه و روش اسلام را برگزیده و انتخاب کرده است "و بین حججه": و استدلالهای آن را روشن فرموده است. به این معنا که خداوند با دلایل روشنی حقانیت اسلام را برای شما ثابت نموده است. "من ظاهر علم و باطن حکم": حال این دلایل واضح از ظاهر علم - مانند ظاهر قرآن و روایات - میباشد، و از حکمت های باطنی است؛ یا اگر "باطن حکم" بخوانیم یعنی از حکم های باطنی است. اینها همه بیان این است که میخواهد بگوید در اسلام همه معارف هست.
پس اسلام هم ظاهر را رعایت کرده است و هم باطن را. ما در اسلام هم احکام ظاهری مانند وجوب نماز داریم و هم حکمت های باطنی و عقلی و یا حکم های باطنی؛ حکمت های باطنی یعنی آنهایی که باطن قرآن است یا این که عقل بر آن دلالت دارد. حکمت ها بیشتر از راه عقل است و عقل را هم خدا حجت قرار داده است. احکام باطنی را هم میتوانیم به معنای احکام واقعی و عقلی بدانیم. بالاخره اسلام همه اینها را دارد، هم حکم ظاهری دارد و هم احکام واقعی و عقلی دارد.
تناسب آموزه های اسلام با مراحل وجودی انسان
برای توضیح بیشتر باید عرض کنیم که دین مقدس اسلام و نیز سایر ادیان الهی به طور کلی به لحاظ مراحل وجودی انسان - که سه مرحله میباشد - به سه بخش تقسیم شده است. سه مرحله وجودی انسان عبارت است از: