اجتماعی یا عقل جمعی بشر به حدی از تکامل رسیده است که خودش با دقت در کلیاتی که دین اسلام عرضه کرده است میتواند برای مشکلات فکری و عقیدتی خود راه حل پیدا کند.
مردم زمان حضرت موسی (ع) یا حضرت عیسی (ع) آن استعداد و بلوغ فکری و عقلی را نداشتند که بتوان دین آنان را کامل و خاتم ادیان قرار داد. آنان در زمان خود مانند کسانی بودند که هنوز در کلاسهای پیش از دانشگاه یا سالهای اول دانشگاه درس میخوانند، لذا انتظاراتی که از پیامبران خود داشتند با آنچه میبایست از یک پیامبر انتظار داشت تناسبی چندان نداشت. آنان از پیامبر خود درخواست پیاز و عدس و یا شفای بیمار مینمودند، در حالی که مردم زمان پیامبراکرم (ص) و پس از آن از پیامبر خود شفا و درمان مرضهای روحی و ارزاق معنوی را مطالبه مینمودند و برای اعلای کلمه توحید سر از پا نمی شناختند و جانفشانی میکردند. آنها به مرحله ای از بلوغ فکری و تکامل عقلی رسیدند که خداوند کامل ترین ادیان را به آنان ارزانی داشت و اسلام را ویژه آنها قرار داد.
"و استخلصکم له"
( و انحصارا اسلام را در اختیار شما قرار داد.)
بعضی نسخه ها "استخصکم له" نوشته اند، که معنایش با جمله قبل چندان تفاوتی ندارد؛ ولی اگر عبارت "استخلصکم له" باشد معنایش متفاوت است و نیز صحیح تر به نظر میرسد.
حضرت در جمله قبل میفرماید: خداوند شما را مخصوص به اسلام کرد و آن را به پیشینیان شما عطا نکرد. زیرا عقل جمعی شما کامل تر از پیشینیان است؛ اما در این عبارت نکته جدیدی را گوشزد میکند و میفرماید: خداوند به شما اسلام را عطا فرمود نه دین دیگری را. دینی که همه کمالات را دارد و پاسخگوی تمامی نیازهای