وجود دارد و هم علم و قدرت ذاتی او. افزون بر آن، معلومات و مقدورات هم به نحو وحدت و بساطت در آن مرتبه وجود دارند و امتیازی از یکدیگر و از ذات حق تعالی ندارند، لذا خداوند در آن مرتبه علم دارد و او عالم است در حالی که معلوم، ممتاز از ذات عالم که همان حق تعالی است نیست.
خلاصه این که گفته شد: "المتضائفان متکافئان قوة و فعلا" نسبت به علم ذاتی هم مانند علم فعلی درست است. اینجا اشکال نکنید که چطور حضرت نسبت به علم ذاتی میگوید عالم هست و معلوم نیست، در جواب میگوییم معلوم خارجی نیست، اما معلوم در صقع ذات حق تعالی به نحو وحدت و بساطت هست و او در آن مرتبه عالم بالفعل است، و معلوم او نیز بالفعل است.
علم فعلی خداوند، و توضیحی درباره چند آیه
نکته دیگری که باید در اینجا توضیح داده شود این است که گاهی در آیات و روایات تعبیراتی نظیر: (لیعلم الله ) ر.ک : الاسفار الاربعة، ج 4، ص 192؛ و نهایة الحکمة، ص 113. "تا خدا بداند" آمده است. اینها به چه معناست ؟
برای روشن تر شدن مسأله ابتدا به چند آیه اشاره میکنیم و بعد مقصود از دانستن خدا در این آیات و مانند آنها را مورد بررسی قرار میدهیم:
1 - در سوره بقره آمده است: (و ما جعلنا القبلة التی کنت علیها الا لنعلم من یتبع الرسول ممن ینقلب علی عقبیه ) شرح منظومه (قسمت منطق)، ص 121. "قبله و جهتی را که بر آن بوده ای برنگردانده ایم مگر برای آن که کسی را که از پیامبر پیروی میکند از کسی که بر دو پاشنه اش برمی گردد بازشناسیم."
با این که خداوند همه را میشناسد این تعبیر (لنعلم ) به چه معناست ؟ اگر