صفحه ۶۲۶

وجود دارد و هم علم و قدرت ذاتی او. افزون بر آن، معلومات و مقدورات هم به نحو وحدت و بساطت در آن مرتبه وجود دارند و امتیازی از یکدیگر و از ذات حق تعالی ندارند، لذا خداوند در آن مرتبه علم دارد و او عالم است در حالی که معلوم، ممتاز از ذات عالم که همان حق تعالی است نیست.

خلاصه این که گفته شد: "المتضائفان متکافئان قوة و فعلا" نسبت به علم ذاتی هم مانند علم فعلی درست است. اینجا اشکال نکنید که چطور حضرت نسبت به علم ذاتی می‎گوید عالم هست و معلوم نیست، در جواب می‎گوییم معلوم خارجی نیست، اما معلوم در صقع ذات حق تعالی به نحو وحدت و بساطت هست و او در آن مرتبه عالم بالفعل است، و معلوم او نیز بالفعل است.

علم فعلی خداوند، و توضیحی درباره چند آیه

نکته دیگری که باید در اینجا توضیح داده شود این است که گاهی در آیات و روایات تعبیراتی نظیر: (لیعلم الله ) ر.ک : الاسفار الاربعة، ج 4، ص 192؛ و نهایة الحکمة، ص 113. "تا خدا بداند" آمده است. اینها به چه معناست ؟

برای روشن تر شدن مسأله ابتدا به چند آیه اشاره می‎کنیم و بعد مقصود از دانستن خدا در این آیات و مانند آنها را مورد بررسی قرار می‎دهیم:

1 - در سوره بقره آمده است: (و ما جعلنا القبلة التی کنت علیها الا لنعلم من یتبع الرسول ممن ینقلب علی عقبیه ) شرح منظومه (قسمت منطق)، ص 121. "قبله و جهتی را که بر آن بوده ای برنگردانده ایم مگر برای آن که کسی را که از پیامبر پیروی می‎کند از کسی که بر دو پاشنه اش برمی گردد بازشناسیم."

با این که خداوند همه را می‎شناسد این تعبیر (لنعلم ) به چه معناست ؟ اگر

ناوبری کتاب