نظر محققین فلاسفه در این باره
در مقابل نظر مشایین، نظر محققین از فلاسفه و از جمله مرحوم صدرالمتألهین است که به آن اشاره گردید. آنها میگویند: علم ذاتی حق تعالی به اشیاء عین ذات او میباشد. زیرا ذات خداوند وجودی صرف و غیر متناهی و بسیط است و هیچ نوع تکثری در آن راه ندارد و موجودات جهان خارج همگی به نحو وحدت و بساطت در ذات حق تعالی وجود دارند و منطوی هستند، و با این که وجود نامتناهی حق تعالی حاوی و دربردارنده همه اشیاء است ولی با این حال محدود به حدود اشیاء و دارای ماهیت آنها نیست. فلاسفه برای تبیین این حقیقت میگویند: "بسیط الحقیقة کل الاشیاء و لیس بشئ منها".سوره زخرف (43)، آیه 84.
پس ذات باری تعالی که بسیط الحقیقة است یک وجود غیرمتناهی است که همه وجودات ظلی در آن منطوی و پیچیده شده اند، اما نه به این صورت که به طور مستقل هر کدام در خداوند وجود داشته باشند و مثلا آنها را شمارش کنید و بگویید هزاران شئ در خداوند منطوی است؛ بلکه به این صورت که خداوند همه جنبه های کمالی موجودات را دارا میباشد و در عین حال یکی است. خداوند ماهیت اشیاء که همان حدود و محدودیت های آنهاست را ندارد و بسیط است ولی همه اشیاء به نحو وحدت و بساطت منطوی در ذات حق میباشند، و ذات حق تعالی به خود علم حضوری دارد و این علم عین علم به اشیاء منطوی در اوست، که از آن تعبیر به علم ذاتی حق میشود.
بنابراین فرمایش حضرت در جمله: "عالم اذ لا معلوم و..." ناظر به علم ذاتی حق است که در رتبه قبل از موجودات عینی و خارجی است. در مرتبه ذات، هم خداوند