صفحه ۶۲۳

بنابراین این نوع از علم خداوند که عین موجودات خارجی است و طبعا متأخر از ذات حق تعالی می‎باشد، با آن قاعده فلسفی در مورد "لزوم هم کفو بودن متضایفان" منافات ندارد و اشکالی پیش نمی آید؛ زیرا عالم بودن به این گونه علم که علم فعلی و عین فعل و مخلوقات خداوند است با معلوم که همان فعل و مخلوقات او می‎باشد هم کفو بوده و بین آنها تقدم و تأخری نیست، گرچه معلوم و علم به این معنی از ذات حق تعالی متأخرند.

ب - علم ذاتی: خداوند غیر از علم فعلی به موجودات جهان که عین آنها می‎باشد،

یک علم ذاتی هم دارد که این علم مقدم بر موجودات جهان است. به این معنا که چون خداوند عالم و قادر است و این صفات هم عین ذات او می‎باشد، موجودات دیگر از هستی و علم و قدرت او سرچشمه گرفته و موجود شده اند. بنابراین موجودات جهان متأخر از ذات خدا و علم و قدرت ذاتی خداوند می‎باشند.

خلاصه علم و قدرت خداوند دو نوع است: یکی عین موجودات می‎باشد که متأخر از ذات اوست، و آن علم و قدرت نسبت به معلوم و مقدور خود متضایف هستند. و نوع دوم علم و قدرت ذاتی است که در مرتبه ذات و مقدم بر موجودات و معلومات و مقدورات فعلی خداوند می‎باشد. و این جمله حضرت علی (ع) که در نهج البلاغه آمده و می‎فرماید: "عالم اذ لا معلوم و..." درباره علم و قدرت ذاتی خداوند می‎باشد. به تعبیر روشن تر موجودات خارجی و عینی که از یکدیگر و از ذات حق تعالی ممتاز هستند، معلوم و مقدور فعلی خداوند هستند؛ ولی خداوند در مرتبه قبل از آن، یک علم و قدرت ذاتی دارد که عین ذات حق تعالی می‎باشد و معلوم و مقدور به این علم و قدرت در مرتبه ذات حق تعالی مستهلک بوده و از خود هیچ خودیتی نداشته و در این مرتبه معلومات و مقدورات نه تنها امتیاز عینی و خارجی از یکدیگر و از ذات حق تعالی ندارند بلکه آنها امتیاز مفهومی هم ندارند؛ اما امتیاز عینی

ناوبری کتاب