خداوند میفرماید: (و هو الذی فی السماء اله و فی الارض اله ) سوره قمر (54)، آیه 50. "و او کسی است که در آسمان خداست و در زمین خداست."
میگویند در زمان هارون کسی ادعای خدایی کرد. به او گفتند: نمی شود که تو خدا باشی. گفت: من برای ادعای خود از قرآن کریم شاهد دارم؛ برای این که خداوند میفرماید: (فی السماء اله و فی الارض اله ) ؛ در آسمان یک خدایی هست و در زمین هم یک خدا. بنابراین خدای آسمان به جای خود، من خدای زمین هستم ! این شخص با حذف اول آیه شریفه این طور ادعای خدایی کرده است؛ در صورتی که آیه شریفه میفرماید: "خدا هم در آسمان و هم در زمین خداست و در همه جا وجود دارد."
تقدم صفات ذاتی خداوند بر وجودات خارجی
"عالم اذ لا معلوم، و رب اذ لا مربوب، و قادر اذ لا مقدور"
( خداوند دانا بود آنگاه که معلومی نبود، و پرورش دهنده بود آنگاه که پرورده ای نبود، و توانا بود آنگاه که مقدوری نبود.)
عرض کردیم که ذات خداوند عین علم و قدرت و حیات است و ذات حق تعالی ذاتا بر همه نظام وجود تقدم دارد. بنابراین در مرتبه ذات، علم و قدرت هست ولی در آن مرتبه من و شما و به طور کلی جهان - ما سوی الله - وجود ندارد. همه اینها متأخر از ذات، محقق میشوند. عالم بودن خداوند در حقیقت به آن علمی است که عین ذات او میباشد، و آن علم ذاتی همان احاطه خداوند نسبت به همه موجودات است. بنابراین میتوان خدا را متصف به عالم دانست در حالی که هنوز معلومی در خارج محقق نشده است. به تعبیر دیگر در مرتبه ذات، عالمیت خداوند هست ولی معلوم خارجی در آن مرتبه وجود ندارد؛ و معلوم خارجی در مرتبه متأخر است.