صفحه ۶۰۹

اهریمن بشوید و بگویید بدها را اهریمن خلق کرده است.

پس ذات باری تعالی که فرض ثانی هم برای او امکان ندارد، هم حقیقت هستی است و هم حقیقت علم و قدرت و سایر صفات کمالیه. و با این که علم و دیگر صفات عین ذاتش است، صدق عالم و قادر و حکیم و دیگر صفات مشتق بر او اشکالی ندارد.

عینیت ذات خداوند با صفات کمالیه

مقدمه چهارم: امامیه معتقدند صفات حقیقیه کمالیه عین ذات حق تعالی می‎باشند و بنابراین اطلاق آنها بر خداوند صحیح می‎باشد. در مقابل، اشاعره گفتند که ما نمی توانیم صفات را عین ذات بدانیم و آنها را زائد بر ذات می‎دانیم. نتیجه این دیدگاه، قائل شدن به قدمای ثمانیه است. به این معنا که خدا و هفت یا هشت صفت حقیقی او قدیم هستند. این عقیده سر از شرک درمی آورد. برای این که وقتی مسیحیان قائل به "أب و ابن و روح القدس" یا اقانیم ثلاثه شدند ما آنها را مشرک می‎دانیم، در حالی که قائل شدن به یک ذات قدیم و هفت صفت قدیم اشکال بیشتری دارد و می‎توان روی این حساب اشاعره را مشرکتر دانست.

معتزله وقتی اشکال مهم و بسیار روشن عقیده اشاعره را دریافتند و از طرف دیگر نتوانستند معنای عینیت ذات با صفات را درک کنند، قائل شدند که خداوند علم و قدرت و سایر صفات کمالیه را ندارد ولی ذاتش نایب صفات می‎باشد و کار آنها را انجام می‎دهد.

اما ما گفتیم هر دو عقیده غلط است. خدا واقعا عالم است اما علم او عین ذات او می‎باشد. هیچ منافاتی ندارد که صفت عالم بر ذات اطلاق شود و در عین حال علم عین ذات باشد، زیرا در مشتق لازم نیست که ذات از صفات جدا باشد. و اساسا وقتی که بنا شد ذات باری تعالی یک حقیقت غیرمتناهی باشد و در نظام وجود فرض دوم در

ناوبری کتاب