1 - اولین مرتبه هستی همان حقیقت هستی غیرمتناهی است که واجب الوجود بالذات میباشد. این مرتبه از حقیقت هستی، قیوم بالذات و دارای استقلال و شبیه به معنای اسمی است.
2 - آن حقیقت هستی که در مرتبه اول قرار دارد دارای فیض و پرتو و جلوه میباشد؛ که در فلسفه از آن به "وجود منبسط" تعبیر میشود. این وجود منبسط خود دارای مراتبی است که از عقل اول شروع و تا هیولای اولای عالم ماده ادامه مییابد. به نظر میرسد آیه شریفه: (و ما أمرنا الا واحدة ) مرحوم علامه طباطبائی در جلد سوم تفسیر المیزان، ص 282 تا 291 در مورد دیدگاه مسیحی ها و رد آن از نظر قرآن بحث کرده است، رجوع شود. "فرمان ما نیست مگر یکی" اشاره به همین وجود منبسط باشد.
صفات کمالیه و حقیقیه وجود
مقدمه سوم: صفات حقیقیه و کمالیه وجود در حقیقت به خود وجود بازمی گردند. برای این که گفته شد آنچه اصالت و حقیقت دارد نفس وجود است. بنابراین صفاتی که حقیقی و کمال میباشند و اعتباری نیستند از سنخ وجود هستند و به وجود بازمی گردند. در نتیجه ذات باری تعالی چون وجود غیرمتناهی است، عین صفات کمالیه نیز میباشد. و این وجود غیرمتناهی علم غیرمتناهی هم هست، قدرت غیرمتناهی و حیات غیرمتناهی هم هست. و همین ذات که عین این صفات است محیط به همه موجودات است؛ وجودات دیگر به همان نسبت و یا به همان مقدار که از وجود و هستی بهره برده اند، از صفات کمالیه نیز بهره و نصیب دارند.
نظام وجود جلوه خداست، منتها انسان، فاعل مختار است و به اختیار خودش کج میرود؛ و چون به اختیار خود کج میرود جهنم و عذاب هم به دنبال دارد. شمر نیز جزو این عالم است و خدا او را خلق کرده است؛ وگرنه باید شما قائل به یزدان و