وحدت او هم وحدت عددی گردیده و امکان فرض دوم برای آن هست؛ و با فرض عددی بودن وحدت حق تعالی، او دارای ماهیت بوده و ممکن الوجود میشود و وجود آن دیگر وجود واجب بالذات و ازلی نخواهد بود.
"و من حده فقد عده"
( و کسی که او را محدود نمود پس تحقیقا او را به شمارش آورده است.)
کسی که خداوند را محدود کند، او را معدود و شماره کرده و وحدت آن را وحدت عددی پنداشته و آن را در ردیف موجودات دیگر قرار داده است.
"و من عده فقد أبطل ازله"
( و کسی که او را شمرد پس به تحقیق ازلی بودن او را ابطال نموده است.)
وقتی که بحث شمردن پیش آمد و خدا در ردیف دیگر موجودات قرار گرفت، او هم دارای ماهیت شده و ممکن الوجود بوده و موجود ازلی و واجب الوجود بالذات نخواهد بود.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته