صفحه ۶۰۰

2 - دیدگاه اشاعره

اشاعره چون در مشتق قائل هستند که باید صفات زائد بر ذات باشد، نتوانستند عینیت ذات با صفات را بپذیرند و گفته اند که صفات خداوند زائد بر ذات او می‎باشد. بنابراین یک ذات برای خداوند قائل شدند که قدیم است و هشت صفت کمالیه برای او که آنها هم قدیم می‎باشند. پس در حقیقت قائل به "قدمای ثمانیه" یا "قدمای تسعه" شدند. اگر تنها صفات را به حساب آوریم قدمای ثمانیه می‎شوند و با لحاظ خداوند قدمای تسعه می‎شوند.

منشاء سخن اشاعره - که این عقیده باطل را بیان کردند - این است که آنان صفات خداوند را با صفات موجودات و صفات انسانها مقایسه کردند و چون دیدند در انسانها ذات و صفت دو چیز است و صفت زائد بر ذات می‎باشد، پنداشتند که صفات خداوند نیز زائد بر ذات او می‎باشد.

عقیده اشاعره نتایج و پیامدهای باطل زیادی دارد. از جمله باید قائل شد به جای یک خدای قدیم، هشت یا نه قدیم داریم. افزون بر آن ابن أبی الحدید معتزلی اشکال دیگری را مطرح کرده سوره قمر (54)، آیه 50. و می‎گوید: وقتی مثلا علم خداوند زائد بر ذات او شد، نمی توان همه علم ها و معلومات را یک چیز به حساب آورد؛ بلکه باید بگوییم هر علمی مربوط به یک معلوم است و بنابراین ما علوم و معلومات متعدد و جدا جدا داریم. در نتیجه هر موجودی را که خواستیم معلوم خدا بدانیم باید علم جداگانه ای فرض کنیم، و یک سلسله علوم جدا و متعدد از هم پیدا می‎کنیم که هر کدام از ذات خداوند جدا و قدیم هستند. در مورد قدرت نیز همین مطلب پیش می‎آید. به این معنا که هر قدرتی با مقدور خود هماهنگ است؛ در نتیجه اگر شما قدرت بر ده کار دارید

ناوبری کتاب