صفحه ۵۹۸

صفات کمالیه وجود

مقدمه پنجم: صفات به طور کلی یا صفات اعتباری هستند یا صفات حقیقی. صفات اعتباری اموری انتزاعی هستند که ما در اینجا در مورد آنها بحثی نداریم. بحث ما در اینجا مربوط به صفات حقیقی است. علم، قدرت، حیات و مانند آن صفات کمالیه ای هستند که حقیقت دارند، و چون حقیقت دارند بازگشت همه آنها به هستی و وجود است. به تعبیر دیگر چون در یکی از مقدمات پیشین ثابت کردیم که آنچه اصالت و واقعیت دارد وجود است، پس صفاتی که انتزاعی نیستند و واقعیت دارند رجوعشان به هستی است. بنابراین نفس حقیقت هستی که نیستی در آن راه ندارد، نفس علم و قدرت و حیات است. به همین مناسبت می‎گوییم: صفات خداوند عین ذات او می‎باشد و وجود ما هم یک وجود ظلی و پرتوی است، و به همان اندازه که وجود است و از وجود بهره دارد مساوق با علم و قدرت و حیات است و از آن بهره دارد. در اینجا تفاوتی نمی کند که ما این حقیقت را کشف کنیم یا نه.

قرآن کریم می‎فرماید: (و ان من شئ الا یسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم ) همان، ص 21، غرر فی أن الحق انیة صرفة . "هیچ چیز نیست جز آن که با سپاس تسبیح او می‎گوید، اما شما تسبیح آنها را نمی فهمید."

جمله ذرات زمین و آسمان ____با تو می‎گویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیریم و هشیم ____با شما نامحرمان ما خامشیم همان، ص 24، غرر فی بیان الاقوال فی وحدة حقیقة الوجود و کثرتها.

خلاصه هر موجودی به همان اندازه که حظ و بهره ای از هستی دارد، به همان اندازه نیز از قدرت و حیات و علم و دیگر صفات کمالی حظ و بهره دارد. در نتیجه اگر وجودش تکامل یافت، علم و قدرتش نیز تکامل پیدا می‎کند. این مسأله باید در جای خود به طور گسترده تر مورد بحث قرار گیرد.

ناوبری کتاب