صفحه ۵۹۶

ذهن ما خطور می‎دهد، همچون سایر مفاهیم اصالت ندارد و منشاء اثر خارجی نمی باشد. بلکه آنچه واقعیت و اصالت دارد و در خارج آثاری بر آن مترتب است حقیقت وجود می‎باشد و نه مفهوم آن.

مراتب وجود

مقدمه چهارم: مفهوم وجود، از حقیقت هستی حکایت می‎کند؛ وبه لحاظ این که مفهوم وجود یک مفهوم است، بنابراین از یک حقیقت هم حکایت می‎کند. ولی نکته ای که قابل توجه و مهم می‎باشد این است که این یک حقیقت، دارای مراتب گوناگون است ولی این مراتب حقایق متباینه نیستند که هم سنخ نبوده باشند؛ چون:

لان معنی واحدا لاینتزع ____مما لها توحد ما لم یقع شرح منظومه، ص 5، مقدمه قسمت حکمت.

"زیرا تا جهت مشترک و واحدی میان امور گوناگون نباشد معنای واحدی از آنها انتزاع نمی شود."

در هر صورت این حقیقت که مفهوم وجود از آن حکایت می‎کند یک حقیقت واحد است ولی دارای یک مرتبه نیست بلکه دارای مراتب متفاوتی است که برخی ضعیف و برخی کامل و برخی اکمل است؛ و به اصطلاح حقیقت وجود یک حقیقت تشکیکی است که مراتب آن در اصل وجود شریک اند و امتیاز آنها نیز به خود وجود است.

وجود در ابتدا به دو مرتبه اصلی تقسیم می‎شود که عبارتند از:

الف - مرتبه نامتناهی وجود

یک مرتبه از وجود، حقیقت هستی است که هیچ ضعف و نقصی در آن راه ندارد و دارای هیچ جنبه عدمی نمی باشد. این مرتبه از وجود همان واجب الوجود بالذات و

ناوبری کتاب