ذهن ما خطور میدهد، همچون سایر مفاهیم اصالت ندارد و منشاء اثر خارجی نمی باشد. بلکه آنچه واقعیت و اصالت دارد و در خارج آثاری بر آن مترتب است حقیقت وجود میباشد و نه مفهوم آن.
مراتب وجود
مقدمه چهارم: مفهوم وجود، از حقیقت هستی حکایت میکند؛ وبه لحاظ این که مفهوم وجود یک مفهوم است، بنابراین از یک حقیقت هم حکایت میکند. ولی نکته ای که قابل توجه و مهم میباشد این است که این یک حقیقت، دارای مراتب گوناگون است ولی این مراتب حقایق متباینه نیستند که هم سنخ نبوده باشند؛ چون:
"زیرا تا جهت مشترک و واحدی میان امور گوناگون نباشد معنای واحدی از آنها انتزاع نمی شود."
در هر صورت این حقیقت که مفهوم وجود از آن حکایت میکند یک حقیقت واحد است ولی دارای یک مرتبه نیست بلکه دارای مراتب متفاوتی است که برخی ضعیف و برخی کامل و برخی اکمل است؛ و به اصطلاح حقیقت وجود یک حقیقت تشکیکی است که مراتب آن در اصل وجود شریک اند و امتیاز آنها نیز به خود وجود است.
وجود در ابتدا به دو مرتبه اصلی تقسیم میشود که عبارتند از:
الف - مرتبه نامتناهی وجود
یک مرتبه از وجود، حقیقت هستی است که هیچ ضعف و نقصی در آن راه ندارد و دارای هیچ جنبه عدمی نمی باشد. این مرتبه از وجود همان واجب الوجود بالذات و