صفحه ۵۹۴

این دو حقیقت و اصالت دارند و کدام یک اعتباری و غیر اصیل می‎باشند. مفهوم عدم که اساسا در این بررسی جایگاهی ندارد؛ برای این که بدیهی است که نیستی چیزی نیست که حقیقت و اصالت داشته باشد یا این که کسی توهم اصالت آن را بکند.

بنابراین دو مفهوم وجود و ماهیت است که مورد چنین بررسی قرار می‎گیرد که کدام اصیل و دارای حقیقت می‎باشند. در اینجا سه دیدگاه وجود دارد:

1 - برخی افراد مانند شیخ احمد احسائی گفته اند که وجود و ماهیت هر دو اصیل اند و واقعیت دارند. لازمه چنین دیدگاهی این است که هر یک از ما دو واقعیت داشته باشیم: یکی این که انسان هستیم و دیگر این که وجود داریم. (انسانیت و هستی). این دیدگاه را نوعا نپذیرفته اند؛ برای این که هر یک از ما واقعا و به حسب وجدان یک چیز و یک حقیقت هستیم و این طور نیست که دو حقیقت ممتاز از یکدیگر باشیم.

2 - و برخی دیگر مانند شیخ اشراق، شهاب الدین سهروردی، آن طور که ظاهر سخنان اوست اصالة الماهیتی بوده اند. به این معنا که معتقد بوده اند آنچه منشاء اثر و دارای واقعیت است انسانیت انسان و یا اسب بودن اسب است نه وجود آنها. این دیدگاه نیز طرفداران چندانی ندارد و درست نیست.

3 - بعد از صدرالمتألهین (ره) اکثر فلاسفه اسلامی به پیروی از او پذیرفته اند که وجود اصالت و حقیقت دارد. مرحوم حاجی سبزواری می‎گوید: "ان الوجود عندنا أصیل"سوره قیامت (75)، آیات 22 و 23. "وجود نزد ما اصالت دارد." مقصود این است که وقتی می‎گوییم: انسان موجود است، در حقیقت خبر از یک هستی خاص می‎دهیم که اگر آن را از انسان بگیریم دیگر چیزی برای انسان نمی ماند. به عنوان مثال بچه که گریه می‎کند و

ناوبری کتاب