چگونگی شهود و جدایی خداوند نسبت به موجودات
"والشاهد لا بمماسة"
( و دارای علم شهودی و حضوری، بدون تلاقی و تماسی.)
خداوند میفرماید: (و هو معکم أین ما کنتم ) شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید، ج 9، ص 149. "و خداوند با شماست هر جا که باشید."
در آیه دیگری میفرماید: (و نحن أقرب الیه من حبل الورید) شرح منظومه، ص 288، المقصد الرابع فی الطبیعیات، غرر فی ذکر الاقوال فی کیفیة الابصار. "و ما از رگ گردن به وی نزدیک تریم."
خداوند به موجودات نزدیک است و آنها پیش او حضور دارند ولی به صورتی نیست که جسمی با جسمی دیگر تماس دارد. در عالم اجسام و عالم طبیعت، حضور دو چیز نسبت به یکدیگر به این است که به نحوی با هم تماس داشته باشند؛ یعنی دو موجود جسمانی هر کدام جدای از دیگری وجود دارد و این دو نسبت به هم احاطه حقیقی و وجودی ندارند منتها با هم یک گونه تلاقی و تماسی پیدا مینمایند و در کنار یکدیگر قرار میگیرند؛ ولی حضور موجودات برای خداوند به این صورت نیست. همه جای بدن انسان و قوای ادراکی و تحریکی او نیز برای روح انسان حضور دارند ولی به صورت تماس داشتن دو جسم با هم نمی باشد، بلکه روح انسان محیط بر بدن و قوای ادراکی و تحریکی است و همه آنها از شئون و مراتب و جلوه های روح میباشند، و بین روح و آنها وحدت حقیقی برقرار است و تعدد روح و آنها تعدد اعتباری است، آنها با روح متحدند و مرتبه ضعیفه و رقیقه روح هستند و روح حقیقت آنها و محیط بر آنهاست، و از این رو علم نفس و روح به آنها علم حضوری و شهودی است و نفس نسبت به آنها شاهد و آنها مشهود وی میباشند و هیچ دوئیتی