صفحه ۵۷۹

هر دو معنا استعمال می‎شود. در اینجا نیز بسیاری از شرح دهندگان نهج البلاغه "أحد" را به هر دو معنا گرفته اند؛اصول کافی، ج 1، باب معانی الاسماء، ص 117 و 118؛ وسائل الشیعة، ج 4، کتاب الصلاة، أبواب الذکر (باب 33)، باب کراهة أن یقال: الله أکبر من...، ص 1209، حدیث 1 و 2. یعنی خداوند یکی است نه به معنای یکی که مبدأ اعداد می‎باشد، خداوند حقیقت هستی غیرمتناهی است که اساسا دومی برایش فرض نمی شود؛ زیرا اگر برای آن دومی قابل فرض باشد، یعنی این که ممکن است موجود دیگری غیر از خداوند وجود داشته باشد و چون وجود عین کمال است آن موجود دیگر هم دارای کمال است و لازمه چنین فرضی این می‎شود که خداوند همه کمالات را ندارد و در این صورت هر دو موجود یعنی خداوند و آن موجود فرضی متناهی می‎شوند و بدیهی است که متناهی خدا نیست.

چگونگی فاعلیت خداوند و اقسام فاعل

"و الخالق لا بمعنی حرکة و نصب"

( و آفریننده، نه به معنای حرکت و رنج بردن.)

"نصب" به معنای تعب و زحمت است.

در فلسفه می‎گویند ما دو نوع فاعل داریم که عبارتند از: فاعل الهی و فاعل طبیعی.

1 - فاعل الهی

فاعل الهی موجودات را از کتم عدم به عرصه وجود می‎آورد. موجوداتی که پیش از اراده خداوند هیچ نبوده اند با اراده او موجود می‎شوند و هستی می‎یابند. در فاعل الهی حرکت کردن و زحمت و رنج و مقدمات و فکر و اندیشه لزومی ندارد. با اراده، موجودات هستی می‎یابند. به عنوان مثال شما در ذهن خود کوه طلایی را تصور کرده و به وجود می‎آورید. این کار شما از نوع فاعلیت الهی است. البته فاعلیت در انسان

ناوبری کتاب