هر دو معنا استعمال میشود. در اینجا نیز بسیاری از شرح دهندگان نهج البلاغه "أحد" را به هر دو معنا گرفته اند؛اصول کافی، ج 1، باب معانی الاسماء، ص 117 و 118؛ وسائل الشیعة، ج 4، کتاب الصلاة، أبواب الذکر (باب 33)، باب کراهة أن یقال: الله أکبر من...، ص 1209، حدیث 1 و 2. یعنی خداوند یکی است نه به معنای یکی که مبدأ اعداد میباشد، خداوند حقیقت هستی غیرمتناهی است که اساسا دومی برایش فرض نمی شود؛ زیرا اگر برای آن دومی قابل فرض باشد، یعنی این که ممکن است موجود دیگری غیر از خداوند وجود داشته باشد و چون وجود عین کمال است آن موجود دیگر هم دارای کمال است و لازمه چنین فرضی این میشود که خداوند همه کمالات را ندارد و در این صورت هر دو موجود یعنی خداوند و آن موجود فرضی متناهی میشوند و بدیهی است که متناهی خدا نیست.
چگونگی فاعلیت خداوند و اقسام فاعل
"و الخالق لا بمعنی حرکة و نصب"
( و آفریننده، نه به معنای حرکت و رنج بردن.)
"نصب" به معنای تعب و زحمت است.
در فلسفه میگویند ما دو نوع فاعل داریم که عبارتند از: فاعل الهی و فاعل طبیعی.
1 - فاعل الهی
فاعل الهی موجودات را از کتم عدم به عرصه وجود میآورد. موجوداتی که پیش از اراده خداوند هیچ نبوده اند با اراده او موجود میشوند و هستی مییابند. در فاعل الهی حرکت کردن و زحمت و رنج و مقدمات و فکر و اندیشه لزومی ندارد. با اراده، موجودات هستی مییابند. به عنوان مثال شما در ذهن خود کوه طلایی را تصور کرده و به وجود میآورید. این کار شما از نوع فاعلیت الهی است. البته فاعلیت در انسان